یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

از هــر دری بــه غــارت دلــهــا درآمـدی

گـه جـلـوه‌گـر ز بـام و گـه از منظر آمدی

از هــر دری بــه غــارت دلــهــا درآمـدی

تـا دل نـیـابـد از تـو خـلـاصی به هیچ راه

گــه راهـزن شـدی و گـهـی رهـبـر آمـدی

دلـهـای مـرده زنـدگـی از سـر گـرفـتـه‌انـد

تـا چـون مـسـیـح بـا لب جان پرور آمدی

پــیــراهــن حــیــای زلـیـخـا دریـده شـد

تــا در لــبــاس یــوسـف پـیـغـمـبـر آمـدی

ایـمـن ز خـیـل فـتـنـه نـشـد هیچ کشوری

تــا بـا سـپـاه غـمـزه بـه هـر کـشـور آمـدی

بــا صــد جـهـان نـیـاز تـو را بـر در آمـدم

تـــا بـــا هـــزار نـــاز مـــرا در بـــر آمــدی

غـیـرت کـشـیـد رشـته جان را ز پیکرم

تا هم چون جان رفته به هر پیکر آمدی

تـا اهـل دل بـه آمـدنـت جـان فـدا کـنـند

نــیــکـو ز بـزم رفـتـی و نـیـکـوتـر آمـدی

زان رو بـه خـدمـت تـو کـمـر بسته آفتاب

کـز جـان غـلـام شـاه فـریدون فر آمدی

تـاج الـمـلـوک نـاصـردیـن شـه کـه آسـمان

مـی‌گـویـدش کـه بر همه شاهان سرآمدی

شـاهـان کـنـون نـیـاز فـروغـی قـبـول کن

کــز فـر بـخـت نـازش هـفـت اخـتـر آمـدی

javahermarket

دلتنگ شده ام

به حس زیبایت سوگند

زیباییت را نمی بینم ، نمی فهمم

تو گمان برده ای که من

زیبای ات را احساس خواهم کرد !

مگر می شود ؟

وقتی که احساست مرا

در آغوش خود چنان سخت می گیرد

دیگر هیچ نمی فهمم ، دیگر هیچ نمی بینم !


نه . . . نه به خدا که نمی شود

آن لحظه نیستم و نمی بینم چیزی را

مگر احساس زیبای با تو بودن را

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلتنگ شده ام ,احساس,لحظه,شوگند,زیبا,عاشقانه,سخت,لحظه,گمان,,
  • آقای عزیز !

    آقای عزیز !
    1) به همسرت بگو : دوستت دارم !

    2) واژه « دوست داشتن » را فقط برای او هزینه كن !

    3) همسر تو كریستاله ! مواظب باش او را نشكنی !

    4) كاری كن كه به تو ایمان بیاره !

    5) تو باید تكیه گاه خوبی براش باشی !

    6) از عشقت برای او هزینه كن ، نه فقط از ثروتت !

    7) زیبایی همسرت را ستایش كن !

    8) كارهایی كه از توانش بیرونه , به او واگذار نکن !

    9) او گل خوشبوی بهاری است ، پژمرده اش نكن !

    10) انتظار نداشته باش همسرت مثل تو باشه !

    11) با بحث و جدل او را خسته نكن !

    12) نسبت به همسرت همیشه وفادار باش!

    13) اقتدار و صلابت را جایگزین خشونت كن !

    14) همدردی و همدلی او را آرام می كنه !

    15) قبل از انتقاد ازش تعریف كن !

    16) سربسرش نگذار !

    17) اگه به او احترام بذاری , به زندگی امیدوار می شه !

    18) اگه آزارش بِدی , از تو متنفر می شه !

    19) از دست پختش تعریف كن !

    20) نیش او نوشه ، ناراحت نشو !

    21) دل او را نشکن !

    22) مسخره اش نکن !

    23) حسادت او را با تحقیر برنیانگیز !

    24) انگشتان ظریف و صدای نازکش می گویند : " با من ستیز مکن ! "

    25) هر وقت بهت شک کرد ، با صداقت و مهربانی مطمئنش کن !

    26) اگه گفت : تو منو دوست نداری ! بلافاصله به او بگو :

    « به اندازه دنیا دوستت دارم ! »

    27) اگه گفت : من بدبختم که با تو ازدواج کردم !

    بگو : عوضش من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم !

    28) اگه گفت : دلم گرفته تو این خونه !

    بگو : در اولین فرصت روی دوشم سوارت می کنم تو آسمونا می گردونمت !

    29) اگه گفت : تو خیلی بدی ! بگو : عوضش تو خیلی خوبی !

    30) اگه ناز کرد ! نازشو به قیمت گرون بخر !

    31) اگه گریه کرد ، خیلی دسپاچه نشو ! فقط نوازشش کن !

    32) اگه گفت : از دست بچه ها خسته شدم !

    بگو : بهت حق می دم ! تو خیلی صبوری ! ازت متشکرم !

    33) اگه اخم کرد ! بهش بگو : اخم نکن , زشت می شی !

    34) اگه باهات قهر کرد ! بگو : قهرت هم مثل مهرت قشنگه !

    35) اگه از مادر و خواهرت شکایت کرد ، فقط شنونده خوبی باش !

    36) اگه گفت : من خواستگارای زیادی داشتم !

    با لبخند بگو : پس من خیلی آدم خوش شانسی هستم که تو رو به چنگ آوردم

    37) اگه گفت : تو زشتی ! بگو عوضش تو خوشگلی !

    38) اگه بازم گفت : زشتی ! بهش بگو : زیبایی مرد در عقل اونه !

    39) اگه گفت : طلاق می خوام ! حتما به مشاور مراجعه کن !

    40) دلآرامی كه داری دل در او بند !

    دگر چشم از همه عالم فرو بند !

    javahermarket

    شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

    دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟

    دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

    تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌

    ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟

    مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود

    راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟

    مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

    در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

    خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین

    شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟

    شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌

    گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,ناب,زیبا,عاشقانه,شعر,بیگانه,اغوش,زیبایی,پریشان,عشق,قصر,دیوار,
  • باور کن

    دل

    تنگ توست

    بهانه هايش

    همه

    از آن توست

    چه كنم

    باران كه ميبارد

    ياد عهديست كه در خفا بين چشمان ما بسته شد

    رنگ خودخواهي به خود نگير

    ديدار در انتظار توست

    نگاهش به سمت توست

    به راه توست

    هر طپش قلبش

    براي توست

    ارام تر بگذر

    اين فكر آشفته را رها كن

    مهاركن

    كمي به وقت خستگي هارا چشيدن

    مرا باور كن

    دوست داشتنم را

    بدون خرده گيري

    بدون هراس

    بدون مهار

    بدون آنكه بخواهي چرايش را رنگ دهي

    باور كن

    دوست داشتنت را

    بيشتر از اينها

    باور كن

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,طپش,انتظار,چشمان,عهد,بهانه,اشفته,رها,خستگی,باور,مهار,رنگ,هراس,خرده,,
  • نـبـاشد عاشقت هرگز چو من کس

    دلــم بـردی و جـان بـر کـار داری

    تــو خــود جـای دگـر بـازار داری

    نـبـاشد عاشقت هرگز چو من کس

    اگــر چــه عــاشـق بـسـیـار داری

    ز رنــج غــیــرتــت بــیــمـار بـاشـم

    چـو تـو بـا دیـگـران دیـدار داری

    عـزیـزت خـوانـم ای جـان جـهانم

    از آنـسـت کین چنینم خوار داری

    کـسـی کـو عـاشـق روی تـو بـاشد

    ســــــزد او را نـــــزار و زار داری

    دو چـشـمـم هـر شبی تا بامدادان

    ز هـجـر خـویـشـتـن بـیـدار داری

    شـدم مـهـجـور و رنجور تو زیراک

    تـــو خـــوی عــالــم غــدار داری

    تـرا دارم عـزیـز، ای ماه چون گل

    چـرا بـی‌قـیـمـتـم چون خار داری

    نـگـر تـا کـی مـرا از داغ هـجـران

    لـبـی خـشـک و دلـی پـر نـار داری

    تـو خـود تنها جهان را می بسوزی

    چــرا بــر خــود بـلـا را یـار داری

    بکن رحمی بدین عاشق اگر هیچ

    سـنـایـی را چـنـان بـاید کزین پس

    ز وصل خویش بر خوردار داری

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,جبار,جبار,سنایی,خورشید,وصل,,
  • رخ زیـبـای تـو

    سـاقـی دل نـرگـس شـهـلـای تو

    مـسـتـی جـان از مـی مـیـنای تو

    ای ز ســر زلــف چــلـیـپـای تـو

    اهـل جـنـون سلسله در پای تو

    سـیـنه نهادم به دم تیغ عشق

    دیـده گـشـادم بـه تـمـاشـای تو

    چیست بلای دل صاحب‌دلان

    جـــلـــوهٔ بــالــای دل آرای تــو

    ســرو کــنــد بــا هــمـه آزادگـی

    بــنــدگــی قــامــت رعـنـای تـو

    بـاخـته‌ام از پی یک بوسه جان

    یــافــتــه‌ام قـیـمـت کـالـای تـو

    پـرده بـرانـداز کـه نـتـوان نـمـود

    قــطــع نــظــر از رخ زیـبـای تـو

    پـا نـکـشـم از سـر کـوی امـیـد

    تــا نـدهـم جـان بـه تـمـنـای تـو

    جـان فـروغـی نـرسـد بـر مـراد

    تــا نــرود بــر ســر ســودای تـو

    javahermarket

    با که گویم؟


    ز دلـتـنـگـی به جانم با که گویم؟

    ز غـصـه نـاتـوانـم، بـا کـه گـویـم؟

    ز تــنــهـایـی مـلـولـم، چـنـد نـالـم؟

    ز بـی‌یـاری بـه جـانم، با که گویم؟

    بـه عـالـم در، نـدارم غمگساری

    نـمـی‌دارم، نـدانـم بـا کـه گـویـم؟

    ز غـصـه صـدهـزاران قـصه دارم

    ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟

    چـو مـرغ نـیـم بسمل در غم یار

    مـیـان خـون تـپـانـم، با که گویم؟

    فتاده چون بود در دام صیدی؟

    ز مـحـنـت هـمـچـنانم، با که گویم؟

    به کام دوستان بودم، کنون باز

    بـه کـام دشـمـنـانـم، بـا که گویم؟

    مـرا از زنـدگـانـی نـیـسـت سـودی

    ز هـسـتـی در زیـانـم، با که گویم؟

    هـمـه بـیـداد بر من از عراقی است

    ز بـودش در فـغـانم، با که گویم؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:غم,بسمل,غم,محنت,غصه,زنگانی,عراقی,فغان,غصه,قصه,,
  • سلام خوب من

    سلام خوب من
    گاهی برای بودن باید رفت
    گاهی برای ماندن باید رفت
    گاهی برای جاودانه ماندن یادمان باید رفت
    گاهی برای احترام به تمام خاطراتت خوب گذشته باید رفت
    گاهی باید رفت تا ماند و زندگی کرد در خلوتی به نام خاطرات دوست
    گاهی باید دور دست بود تا مقدس ماند
    گاهی باید دور بود تا نشکست
    گاهی باید خاموش ماند تا نور بارید
    گاهی باید نور را پنهان کرد تا باقی بمانی
    حالا میان این رفتن و این ماندن

    من میروم
    تا باقی بمانم...شاید در خاطر کسی
    یا در نور کوچکی از دل تنها و بی کسی

    و چه خوب است که گذشته های نه چندان دور خط
    که
    نور بود اگر چه عبور
    که عبور نیز
    جزیی از همین گذشته و نور
    حالا نه دلتنگ ..نه بی قرار
    که آسمان نیز سرشار است از هزاران ستاره بر هر مدار
    که دیگران برجای خود استوار
    و ما نیز در دلها ماندگار
    گاهی برای بودن باید رفت خوب من
    گاهی برای دوست داشتن باید سوخت خوب من

    javahermarket

    این روز ها

    این روز ها
    دلم فقط گاهی
    یه ب غ ل روز های
    گرم می خواهد
    که به وقت رفتنمان
    از زیر درختان
    برف هایش اب شود
    .
    این روز ها
    دلم گرفته می شود
    وقتی دلت به وسعت
    ابرهای اسمان نظاره می کند
    .
    بیا بنشین بر پستوی دلم
    و با من بگو
    از نسیم
    از بهار
    .
    از برکه ی کنار
    درخت سیب عشق مان
    .
    این روزه ها
    پیش خودمان باشد
    دیگر سیب ها ی
    دلم دست نیافتنی می شود
    در ظهر تابستان
    سال گذشته
    .
    .
    دلشان می خواهد
    همون جور بماند
    .
    شاید نگاه هر رهگذری
    به سیب های سرخمان
    نباشد

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,اشقانه,سیب,شعر,ناب,بهار,نسیم,عشق,وسعت,پرستو,درختان,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا