یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

از هــر دری بــه غــارت دلــهــا درآمـدی

گـه جـلـوه‌گـر ز بـام و گـه از منظر آمدی

از هــر دری بــه غــارت دلــهــا درآمـدی

تـا دل نـیـابـد از تـو خـلـاصی به هیچ راه

گــه راهـزن شـدی و گـهـی رهـبـر آمـدی

دلـهـای مـرده زنـدگـی از سـر گـرفـتـه‌انـد

تـا چـون مـسـیـح بـا لب جان پرور آمدی

پــیــراهــن حــیــای زلـیـخـا دریـده شـد

تــا در لــبــاس یــوسـف پـیـغـمـبـر آمـدی

ایـمـن ز خـیـل فـتـنـه نـشـد هیچ کشوری

تــا بـا سـپـاه غـمـزه بـه هـر کـشـور آمـدی

بــا صــد جـهـان نـیـاز تـو را بـر در آمـدم

تـــا بـــا هـــزار نـــاز مـــرا در بـــر آمــدی

غـیـرت کـشـیـد رشـته جان را ز پیکرم

تا هم چون جان رفته به هر پیکر آمدی

تـا اهـل دل بـه آمـدنـت جـان فـدا کـنـند

نــیــکـو ز بـزم رفـتـی و نـیـکـوتـر آمـدی

زان رو بـه خـدمـت تـو کـمـر بسته آفتاب

کـز جـان غـلـام شـاه فـریدون فر آمدی

تـاج الـمـلـوک نـاصـردیـن شـه کـه آسـمان

مـی‌گـویـدش کـه بر همه شاهان سرآمدی

شـاهـان کـنـون نـیـاز فـروغـی قـبـول کن

کــز فـر بـخـت نـازش هـفـت اخـتـر آمـدی

javahermarket

قیامت

بعضی از افراد توفیقاتی نصیب شان می شود که خودشان عظمت آن موفقیت را درک نمی کنند. این سعادتی که نصیب شما شده که اسمتان در دفتر صدیقه کبری ثبت بشود، قابل بیان و درک نیست. بعضی مطالب را هم، می شود درک کرد و هم می شود بیان کرد؛ بعضی از مطالب است که قابل درک است اما بیان، قاصر است؛ بعضی از مطالب نه قابل درک و نه قابل وصف است. قضیه حضرت زهرا این است. حالا چه شده که شما به این توفیق رسیدید... یا در اثر لقمه ای است که پدرتان خورده و آن نطفه منعقد شده یا در اثر شیر مادرتان هست یا یک عملی انجام دادید که مزدش را خدا این قرار داده است.
صدیقه کبری فاطمه زهرا کسی است که فصل الخطاب روز قیامت ، ورود او به محشر است و اینجاست که کـُمـِیت عقل لنگ است.
اولاً: روز قیامت چه روزی است؟ روزی است که در قرآن 28 اسم برای آن روز است، یک اسمش روز قیامت است. اینجاست که عقل مبهوت است: که همه اولین و آخرین قیام می کنند برای رب العالمین.
یک عمر خوانده اید: "إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ"، آن روز، روز رجوع به خداست. آن روزی است که میزان های قسط وضع می شود.
عظمت قیامت به اندازه ای است که یک سوره در قرآن راجع به زلزله قیامت است. آن روز، همچو روزی است: " اى مردم از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است . روزى كه آن را ببينيد، هر شيردهنده‏اى آن را كه شير مى‏دهد [از ترس] فرو مى‏گذارد و هر آبستنى بار خود را فرو مى‏نهد و مردم را مست مى‏بينى و حال آنكه مست نيستند ولى عذاب خدا شديد است ." این نص قرآن است، خدا به پیغمبر خاتم خطاب می کند: ای مردمان بپرهیزید خدا را، چرا كه زلزله رستاخيز امر عظیمی است. خدایی که تمام این کهشکانها ، آسمانها و زمین را می فرماید: " مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ " ، چیزی نیست ، ارزشی ندارد، اما به آن روز که می رسد: زلزله قیامت شیء ای است با عظمت. اگر خدای عظیم ، چیزی را عظیم بشمارد، باید درک کرد چه خبر است ؟ بعد توضیح داده است : علاقه مادر به فرزندش چقدر است؟ جانش را سپر می کند اما نص قرآن این است که آن روز هر شیر دهنده ای غافل می شود آن را كه شير مى‏دهد ، مادر فرزند را فراموش می کند . بعد خدا می فرماید: " و هر آبستنى بار خود را فرو مى‏نهد " .
روزی که همه این کوهها ، می شود مثل هوای منبث ، هوای منبث چیست ؟ شعاع آفتاب که می افتد بعد که نگاه کنی می بینید یک ذراتی در آن شعاع می گردد ، به تاریکی دیده نمی شوند، به آن روشنی دیده می شود. آن زلزله قیامت کوهها را مثل آن ذره های هوای منبث می کند، حالا بر سر من و تو چه می آید؟ این است که آن روز خدا به پیغمبر می فرماید: تو می بینی مردم مست اند، ولی مست نیستند، از شدت عذاب این چنین اند. همچو روزی شدت به جایی می رسد که همه می گویند: وانفسا ، همچو وقتی ، همچو هنگامه ای که این متن قرآن است آن هم حدیث صحیح است...: وقتی همه بیچاره می شوند ، اولین و آخرین همه درمانده می شوند آن وقت ملائکه می آیند با پرچمهای تسبیح، تکبیر ، تحمید . این تسبیح حضرت زهرا را بعد از نماز ترک نکنید ، این تسبیحات اکسیر احمر است، این هدیه خداست به فاطمه زهرا . بعد می آیند با پرچم های سبحان الله ، الحمدلله و لا الله الا الله و الله اکبر . چه جور وارد محشر می شود؟ منادی ندا می کند: یا اهل المحشر! ای اهل محشر! نکسوا رؤسکم ، همه سرتان را پایین کنید ، چشم ها را ببندید ، چه خبر است؟ تجئ فاطمة بنت محمد. بر ناقه ای سوار است که شرح ناقه اش داستان مفصلی دارد، در محملی می نشیند ظاهرها رحمة الله ، باطنها عفوالله ، ظاهر آن محمل رحمت پروردگار است ، باطن آن محمل عفو خداست . آن رحمت بی نهایت در ظاهر آن محمل است. همه اهل محشر سر به زیر، همه چشمها پوشیده ، بعد می آید کنار عرش خدا ، وقتی رسید... خاتمه محشر اینجاست ، حلال مشکل آن روز این کلمه است . بعد که رسید کنار عرش ، گفتنی نیست دیگر ، آنچه می شود گفت این است که دست می کند از زیر پرده ای که بر سرش است، یک پیراهن غرقه به خون در می آورد روی سرش می گذارد، بعد که این کار را کرد جبرئیل می آید می گوید: خدا به تو سلام می رساند ، می گوید: هر چی می خواهی بخواه. دیگر حد ندارد. اولین کلمه ای که می گوید: یا رب! شیعتی .

javahermarket

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

از هــر دری بــه غــارت دلــهــا درآمـدی

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا