یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

چشم انتظار

امشب دلم را می تکانم پیش پایت
چیزی ندارم من بجز این دل برایت

امشب گلوی زخمی ام را می سرایم
یعنی تمام غربتم را در هوایت

می خواهم امشب سالها خاموشی ام را
آرام بـــــردارم بــــــریزم در صـــــــــدایت

ای با دل من آشناتر از من ای خوب
دیری است تنها مانده اینجا آشنایت

دیری است بی تو کلبه ام تاریک مانده است
بگشـــــای بر من روزنـــــی از چشــم هایت

چشم انتظار چشم زیبای تو تا چند
تا چند محــــروم از نگاه دلــــربایت

بر من اگر یک لحظه می تابید چشمت
در زیر شمشیر تو می گشتم فدایت

وقتی نگاه شرقی ات می بارد از مـــهر
من کیستم؟ خورشید می افتاد به پایت

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: شنبه 20 آبان 1391برچسب:نگاه,دلبر,تاریک,چشم,خاموشی,اشنا,زیبا,امشب,دل,تکان,غربت,اشنا,کلبه,شمشیر,,
  • بی خوابی

    نفسم بالا نمیاد تنم چه سرده

    با منه ازم جدا نمیشه حتی واسه یه لحظه

    رنگه زیبای خاطره های با تو بودن...

    ببین با من چیکار کردی ببین دستام و روحم...

    میلرزم مثله باد و بیقرارم شاهد مرگمم...

    تویه فکرم ....فکره دستایی که هیچوقت لمسش از یادم نمیره هیچوقت

    دستایی که دستایه غریبم رو گرفت محو گرماش شدم..

    که یهو میون راه دیدم که تنهام گذاشته...

    سراب بود انگار..

    یه وقتی بهم گفتی دوستم داری ولی من از عمق وجودم عاشقه تو شدم

    که آخرش غم دادی به دستم...

    تصویر نازت روبروی چشمامه منو دیوونه میکنه یاد بویه خوبه لباست...

    وقتی بغلش میکنم شالت رو میون دستام تن تو رو حس میکنم...

    یهو اشکم جاری میشه رو صورتم و روبرومه عکسات...

    هنوز هم زمزمه میشه تویه گوشه من حرفات...

    صدات رو دارم بگو که باز میای دوباره...

    نگو نمیشه روزگار اینه که اینا شعاره ...

    سراغم رو نمیگیری و انگار تو منو فراموش کردی به راحتی...

    نمی تونم تو قالب کلمه و حرف احساسم رو بگم که داره منو میبره تا پایه مرگ...

    من به معنای تمام اسیر تو شدم...

    تو کشیدی منو به صلیب فکری...

    تویه هر گوشه این اتاق تاریک و دلگیر نشستم و گریه میکنم...

    با اینکه سراغی از من نگرفتی زنگ زدم مادرت شاکی به شکلی

    جوابم رو داد بهم گفت کافیه هری...

    شکسته شد دله من مثله همیشه که من خواستم فقط حرفم رو بهت بگم ...

    اگه بدونم شکسته من تو رو آروم میکنه من میشکنم واست تا دارم تو بدن جون...

    یه حسه بدی دارم و چشمام می باره...

    قرصی میخورم تا بتونم بخوابم و تو رو تو خواب ببینم ...

    آخه خیلی دلتنگتم ...

     


     

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 17 آبان 1391برچسب:دلنوشته,غم,بغل,سراب,انگار,یهو,عکس,شعار,حرف,احساس,صلیب,تاریک,دلتنگ,
  • اینجا تاریک تاریک است

    دلتنگ دلتنگم و راه فراری نیست ازین دلتنگی

    بار زندگی بر دوشم سنگین و آوای نا امیدی ام بلند

    پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب

    اینجا تاریک تاریک است

    شمع امیدم از اشک هایم خیس

    و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمیگردد

    اینجا تاریک تاریک است

    مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

    مرا با خود ببرید

    مرا که هرگز بر بامی بلند ننشستم

    و ستاره ای از آسمان نچیدم

    مرا که به هر نقطه خاکی که پا نهادم

    باید از دل بستگی ها دل میبریدم

    مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

    مرا با خود ببرید

    که اینجا دیگر جای من نیست

    و این قلبی که در سینه میتپد دیگر قلب من نیست

    قلب من را در شبی تاریک دزدیده اند

    و رگهای رابطه را بریده اند

    به من نگویید آنکه رفته بازمیگردد

    نه به من نگویید

    که رفتگان دیگر هرگز بر نمیگردند

    و آنچه بر جای میماند خاکستریست از خاطره ای غبار آلود

    و شبه ای از یادی که نه دیگر نه مهربان است و نه خوب

    از من نخواهید که آرام گیرم آرام

    که قامت آرامشم را طوفانی خشمگین و خروشان بر خاک فکنده بر خاک

    و ریشه تحملم را از جای کنده از جای

    به من نگویید که صبور باشم ... صبور

    که کاسه حوصله ام از صبر خالیست و جام طاقتم شکسته

    نه از من نخواهید به من نگوییید که اکنون منم تنهای تنها

    رو در روی زندگی ایستاده ام

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلبستگی,هرگز,روشن,حیله,کبوتر,اسمان,شمع,امید,شب,تاریک,زندگی,
  • امروز به پایان دفترم نزدیکم

    یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
    امروز هم گذشت
    با مرور خاطرات دیروز
    با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
    و من شتابان در پی زمان بی هدف
    فقط میروم ..فقط میدوم
    یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
    گرمی مهر تو را میخواهند
    غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
    میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
    صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
    فقط صدایی مبهم
    قول داده بودی برایم سیب بیاوری
    سیب سرخ خورشید
    سیب سرخ امید
    یادت هست؟؟؟
    و رفتی و خورشید را هم بردی
    و من در این کوچه های تنگ و تاریک
    سرگردانم و منتظر
    برگی از زندگی ام را ورق میزنم
    امروز به پایان دفترم نزدیکم

    javahermarket

    انگار همیشه پاسخم سکوت میشود

    چه فرقی میکند

    هر چقدر هم که من منتظرت باشم

    هرچقدر هم که بی تابی لحظه ها را

    با گریه و سکوت و این ساز فراموش شده پرکنم

    هرچقدر هم

    که خیال آمدن ات را

    با فال حافظ و غزل خوانی مهتاب

    روبرو کنم

    باز هم

    این چشمها می ماند این تاریکی شبها

    این درد و این همه اه کشیدنها

    انتهای راه حتی اگر طلوع هم باشد

    حسی می ماند به اینکه

    تومی آیی

    اما نه انگونه که باید می آمدی

    که انگار همیشه سهم من فراموش میشود

    که انگار همیشه پاسخم سکوت میشود

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:انتها,خیال,خیابون,طلوع,حافظ,غزل,انگار,سهم,پاسخ,فراموش,سکوت,تاریک,سهم,فراموش,,
  • به نیابت پروانه ای

    به نیابت پروانه ای حرف میزنم که

    پیله کرده در استخوانهایم

    و سراغ دشتی را میگیرد

    که بدون تو

    انگار هویت اش را از دست داده است

    هیچ دشتی

    به لهجه محلی ام حرف نمی زند

    انگار باید جایی میان خواب هایم

    برای چشم پوشی از این انتظار داشته باشم

    و با این دیوار بلند

    کنار بیایم

    که نه فرو میریزد

    و نه میتوان از آجرهایش برداشت

    نه میتوان پروانه ها را انکار کرد

    نه میتوان در روز روشن

    به دشت تاریکی پناه برد

    حالا باید فکری بکنم

    برای

    حفظ آفتاب روی گونه هایم


    ...."نسیم جعفری"

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,عاشقانه,زیبا,ناب,انتظار,خواب,اجر,روشن,تاریک,پناه,افتاب,گونه,
  • تو را نیازی به داشتن من نیست

    راست میگویی
    تو صادقی
    تو واژه های ناب صداقت را چیده ای
    تو همان عطر واقعی حضوری
    راست میگویی
    نیازی به داشتنم نداری
    تو از جنس احساسی
    تو از فصلی به فصل دیگر در جریانی
    تو از ماه به آسمان در خلوت تنهای شبها
    محرم تری
    تویی که هر شب از آسمان چشمانت
    ستاره ها را میچینی و میبوسی
    و لای قرآن زمان میگذاری
    تا که یادش بماند هنوز ایمان به بودن واهی نیست
    در زمانه هرزه نگاه و نا اهل
    تویی که آیه آیه مهرت را روانه شبهای تاریک میکنی
    تا که جاودان بماند
    آنچه باقیست
    راست میگویی
    تو عاشقی
    تو صادقی
    و تو را نیازی به داشتن من نیست
    آمدی
    و نامت را جاودانه حک کردی بر این تخته سیاه دل
    و حواست اصلا به رد گچ خورده تنهای روزگار من نبود
    که بعد از این زیر آوار این همه خاطرات
    چگونه باید بماند
    تو راست میگویی
    نیازی نیست که جمله ای حتی کلمه ای
    حرفی بزنی
    نیازی نیست
    که بفهمی
    دل،
    تنگ لحظه های با هم بودن
    شد
    آنچنان که دستهایمان گلبرگهای شقایق را...

    javahermarket

    خدای عزیزم ...

    خدای عزیزم ...

    خدای عزیزم، اون کسی که همین الان مشغول خوندن این متنه، زیباست (چون دلی زیبا داره)، درجه یکه (چون تو دوستش داری بهش نظر کرده ای)، قدرتمند و قوی و استواره (چون تو پشت و پناهش هستی) و من خیلی دوستش دارم.

    خدایا، ازت میخوام کمکش کنی زندگیش سرشار از همه بهترین ها باشه. خواهش میکنم بهش درجات عالی (دنیائی و اخروی) عطا بفرما و کاری کن به آنچه چشم امید دوخته (آنگونه که به خیر و صلاحش هست) برسه


    خدایا، در سخت ترین لحظات یاریگرش باش تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین و سخت ترین لحظات زندگیش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیت ها عاشقانه مهر بورزه.


    خداوندا، همیشه و هر لحظه او را در پناه خودت حفظ بفرما، هروقت بهت احتیاج داشت دستش رو بگیر (حتی اگه خودش یادش رفت بیاد در خونت و ازت کمک بخواد) و کاری کن این رو با تمام وجود درک کنه که هر آن هنگام که با تو و در کنار تو قدم برمیداره و گنجینه توکل به تو رو توی دلش حفظ کرده، همیشه و در همه حال ایمن خواهد بود.

    javahermarket

    اهای با تو هستم دنیای مجازی

    کتاب بازنشسته شد.دکتر ها آنلاین جراحی میکنند.مسافر ها آنلاین مسافرت میکنند.گشنه ها آنلاین غذا سفارش میدن.دانش آموزها با هم کلاسی ها و معلم هاشون آنلاین حرف میزنند.مدرسه هم اینترنتی شده.آمریکا موشک و ماهواره هاشو آنلاین هدایت میکنه!پول مجازی شده.فوتبال هم که رفته تو کامپیوتر ها. اما من نمیدونم تو چرا هیچ تغییری نکردی ...آره با تو هستم بی خود این ور اون ور رو نگاه نکن!تو دنیا سه میلیون کتاب خانه داریم ،تو دنیا 7 میلیون دکتر داریم، مسافرهای دنیا رو هم که نمیشه شمرد،گشنه هم که تمومی نداره(البته تو کشور ما که خدا رو شکر گشنه نداریم!!!!!)،دانش آموز هم که هممون یکی هستیم، خب پول هم که علف خرس نیست!! ولی مگه تو چه قدر بزرگی؟ها؟مگه چقدر بزرگی که این همه آدم(7 میلیارد) توی تو زندگی میکنند و مثلا یه خونه دارن توی تو!هی جالبه همه به خصوص خود تو بدونی که کوچیکی ولی بزرگ میای به نظر میای.خالی هستی ولی پر به نظر میای.تاریکی ولی روشن به نظر میای.دوری ولی نزدیک به نظر میای.غریبی ولی آشنا به نظر میای.من تو رو ساختم ولی خود ساخته به نظر میای .اصلا ولش کن من دیگه با تو کاری ندارم آخه مردم تو رو روشن میکنن و باهات کار میکنند خودت که تقصیر نداری تو دیگه برو خوش باش من با اونایی کار دارم که مشغولن با تو.

    javahermarket

    خاطره

    روزها از پی هم می آیند و میروند ،ولی ای آخرین رویای عشق ،هیچ چیز ترا از یاد من بیرون نمیبرد !

    هرگز چهره تو از برابر دیدگان من برکنار نرفته است ،زیرا از آن هنگام که دیگر ترا در روی زمین ندیدم ، آسمانی تر از همیشه در آسمانت یافتم .آنروز تو چون پرنده ای سبکروح بر بالهای نسیم سحر نشسنی و بسوی بالا شتافتی ولی شاید ندانی که از آن پس حتی یک لحظه دلم بی یادتو نتپیده است .

    دلبر من ، خورشید با همه درخشندگی و جلالش در پایان هرروز ناپدید میشود و جای خویش را به تاریکی شب میسپارد ، ولی آفتاب عشق تو جاودانه در آسمان دل من میدرخشد و جان میبخشد .این روزی است که شبی بدنبال ندارد .

    در هر صدا که بگوشم میرسد جز داستان تو نمیشنوم . به هرجا که نظر میکنم جز چهره تو نمیبینم . در دل هیچ ستاره ای بجز ماه روی تورا نمیبینم و در چشمک اختران جز نشان چشمان تو نمی یابم .

    دلدارمن ،من هنوز دور از تو نفس میکشم و سالهای عمر را بیاد تو میگذرانم ،بیاد آخرین رویای عشق که هیچ چیز آن را از خاطر من محو نمیکند .

    (لامارتین )

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: دو شنبه 18 مهر 1391برچسب:دلدار,لامارتین,نفس,داستان,چشمک,نفس,عمر,سبکروح,تاریک,عشق,شاید,جاودانه,درخشنده,پرنده,,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    چشم انتظار

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا