یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اگر.........

اگر مدیر بودم یکی از شرایط ثبت نام را عشق می گذاشتم

اگر دبیر ریاضی بودم عشق را با عشق جمع می کردم

اگر معمار بودم قصری از عشق می ساختم

اگر سارق بودم فقط عشق می دزدیدم

اگر بیمار بودم تنها شربتی که می نوشیدم فقط شربت عشق بود

اگر درجه دار بودم فقط به عشق سلام می دادم

اگر پلیس بودم هرگز عشق را جریمه نمی کردم

اگر خلبان بودم در اسمان عشق پرواز می کردم

اگر دبیر ورزش بودم به بچه ها می گفتم با عشق نرمش کنید

اگر خواننده بودم فقط از عشق می خواندم

اگر ناخدا بودم همیشه در ساحل عشق لنگر می انداختم

اگر نجار بودم عشق را قاب می گرفتم

javahermarket

منتظر

می دانی؟

یک وقت هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

... ... باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند.

javahermarket

نميدانم چه مي خواهم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز

چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش

نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش

گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها

javahermarket

تنهای تنها......

اینقدر از همه کس بد دیدم،

که به چشمای خودم بد بینم،

شاید دنیا خوبه و من دارم ،

دنیا رو با دید بد میبینم

شاید زودرنجم و مشکل اینه

که همه چی رو به دل میگیرم

زود قضاوت میکنم که میگم،

در این دنیا رو گل میگیرم...

چرا بدبیاری تو فال منه؟؟!

چرا تقویم من از غصه پره؟؟!

چرا سرنوشت من شکستنه؟؟!

چرا دردام خارج از تصوره؟؟!

javahermarket

خدا..........

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

javahermarket

بعضی آدما.........

بعضی آدمـــــا ...

یـهــو مـیان ...

یـهـو زنـدگیـتــو قشــنــگ می کنن ...

یـهـو میشـن همـه ی دلخوشیت ...

یـهـو میشن دلیل خنده های گاه و بی گاهت ...

یـهـو میشن دلیل نفس کشیدن و زنده موندنت ....

بعد همین جوری !!!

یـهـو میرن !!!!

یـهـو گند میزنن به همه ی آرزوهات ...

یـهـو میشن دلیل همه ی غصه هات و اشکات ...

یـهـو میشن سبب بالا نیومدن نفست ....

javahermarket

آدم ها.........

بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و


بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.

بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬ بعضی جلد ضخیم،

بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.

بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و

بعضی با کاغذ خارجی.

بعضی آدمها ترجمه شده اند و

بعضی تفسیر می شوند.

بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و

بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند.

بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و

بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.

بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند.

بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.

بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.

بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.

بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و

بعضی را توی کیف.

بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.

بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.

بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و

بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .

ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و

از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت

به راستی ما کدامیم؟... . .

javahermarket

نیا باران.....

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست؛

من از جنس زمینم خوب میدانم، که:

دریا، جاده ی تو؛ ماهی بیچاره را در تور ماهیگیر گم کرد...

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست؛

من از جنس زمینم خوب میدانم، که:

گل در عقد زنبور است، اما یک طرف سودای بلبل؛

یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد...

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست؛

من از جنس زمینم، خوب میدانم، که:

اینجا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند...

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست؛

من از جنس زمینم خوب میدانم:

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه میگیرند...

نیا باران

پشیمان میشوی از آمدن؛

زمین جای قشنگی نیست؛

در ناودان ها گیر خواهی کرد...

نیا باران

در اینجا قدر نشناسند مردم؛

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه میگیرند...

نیا باران...

نيا...

javahermarket

فرصت

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم

که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها در شعله ها سوختند

تا سند سوختن نویسنده شان باشند

پروانه ها

آخ تصور کن

آن ها در اندیشه چیزی مبهم

که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را

در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند

به گلها نزدیک می شوند

یادم می آید روزگاری ساده لوحانه

صحرا به صحرا و بهار به بهار

دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم

عشق را چگونه می شود نوشت

در گذر این لحظات پرشتاب شبانه

که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است

وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم

که در آن دلی می خواند من تو را او را کسی را دوست می دارم

javahermarket

دلم تنگ است....

دلم تنگ است

بسان قایقی گم گشته در دریا

پر از ترس است

نمیدانم کجا بودم کجا هستم

مقصد نامعلوم است

در این آشفته بازار

به دیدار تو مشتاقم

……………

پر تشویشمو حال خود نمیفهم

دلم تنگ است

برای آن نگاه شوخ و شیطانت

برای آن حس غریب چشمانت

نمیدانم اگر اینگونه دلتنگم

دل تو پس چرا اینسان آرام است

javahermarket


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا