یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اي غمگين تر......

دیدی ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد

javahermarket

مي سوزم......

مدتی‌ست دیگر صدايم را نمی‌شنوی،

صدایت را نمی‌شنوم،

درست از همان روز که گفتی تنهایت نمی‌گذارم.

می‌نويسم شاید بخوانی

اما حالا دیگر خواندنت هم دردی را از من دوا نمی‌کند،

می‌دانی؛

روزها می‌گذرند

ماه ها می‌گذرند

و سال‌ها نیز خواهند گذشت

اما چيزی در من تغيير نمی‌کند.

هیچ چيز،

انگار كه چيزی را گم کرده باشم،

هر روز به دنبال‌اش می‌گردم.

نمی‌دانم گم کرده‌ام

یا جایی جا مانده است

یا شاید تو آن را با خود برده‌ای.

جایش خالی است

می‌سوزد.

javahermarket

مي خواهم بدانم؟؟؟؟؟؟؟

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،



آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،



آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،



آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،



آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،



آنگاه که خدا را می بینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ،



می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای



خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟ .



بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟؟؟





javahermarket

ترانه بيقراري......

امروز هم،
کنار فاصله هامان،
نشسته ام.
امروز هم،
دلم،
لبالب از اشتیاق توست.
باتو،
تمام شده این نا تمام من.
باتو،
لبریز از ستاره شده آسمان من.
باتو،
قرار گرفته دل بی قرار من.
با من بگو،
بگو،
بگو ای انتظار خوب،
آیا تو هم شده ای بیقرارِ من ؟؟!

javahermarket

جلسه محاكمه عشق

جلسه ی محاکمه عشق بود و عقل که قاضی این جلسه بود



عشق را محکوم به تبعید به دور ترین نقطه مغز یعنی فراموشی



کرد . قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه ی



اعضا با او مخالف بودند قلب شروع کرد به طرفداری از عشق:



آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن او را داشتی ؟



گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی ؟



و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید حالا



چرا این چنین با او مخالفید؟



همه اعضا رو برگرداند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک



کردند.



دیدی ای قلب . همه از عشق بیزارند، ولی من متحیرم با



وجودی که عشق از همه بیشتر تو را آزرده است چرا



هنوز از او حمایت می کنی؟



قلب نالید و گفت: من بدون عشق دیگر نخواهم بود و تنها یک



تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار



می کند و فقط با نام عشق می توانم یک قلب واقعی باشم پس من



همیشه از عشق حمایت می کنم

javahermarket

خدا نگهدار .....

من به غربت نمی اندیشم

همه جا خانه ی من

دوستی قلب بزرگی ست که بر رود زمین

جای گرفت

و بسوی دریا

از جهان می گذرد

خانه ام

بعد نگاهی ست که در آن

همه روی زمین سبز و پیوند برادروار است

خانه ام وسعت شگرفی دنیا دارد...

من به غربت نمی اندیشم!

همه جا خانه من است!

javahermarket

دلم گرفته.........

دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گريه با من . . .‏



گر از قفس گريزم كجا روم ، كجا، من؟



نه بسته‏ام به كس دل ، نه بسته دل به من كس . . .‏



چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من‏. . .



زمن هر آن كه او دور ، چو دل به سينه نزديك !!!



به من هر آن كه نزديك ، از او جدا ، جدا ، من . . .



نه چشم دل به سويى ، نه باده در سبويى !‏



كه تر كنم گلويى به ياد آشنا ، من . . .‏



ستاره‏ها نهفتم در آسمان ابرى . . !



دلم گرفته، اى دوست! هواى گريه با من . . .



javahermarket

عشق يعني......

عشق یعنی راه رفتن زیر باران

عشق یعنی من می روم تو بمان

عشق یعنی آن روز وصال

عشق یعنی بوسه ها در طوله سال

عشق یعنی پای معشوق سوختن

عشق یعنی چشم را به در دوختن

عشق یعنی جان می دهم در راه تو

عشق یعنی دستانه من دستانه تو

عشق یعنی مریمم دوستت دارم تورو

عشق یعنی می برم تا اوج تورو

عشق یعنی حرف من در نیمه شب

عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب

عشق یعنی انقباظ و انبساط

عشق یعنی درده من درده کتاب

عشق یعنی زندگیم وصله به توست

عشق یعنی قلب من در دست توست

عشق یعنی عشقه من زیبای من

عشق یعنی عزیزم دوستت دارم

javahermarket

مهربانم ٬ ای خوب

یاد قلبت باشد ٬ یک نفر هست که این جا

بین آدمهایی ٬ که همه سرد و غریبند با تو

تک وتنها ٬ به تو می اندیشد

و کمی٬

دلش از دوری تو دلگیر است....

مهربانم٬ ای خوب

یاد قلبت باشد ٬ یک نفر هست که چشمش٬

به رهت دوخته بر در مانده

و شب و روزدعایش این است٬

زیر این سقف بلند٬ هر کجایی هستی٬به سلامت باشی

و دلت همواره٬محو شادی و تبسم باشد.....

مهربانم ٬ ای خوب

یاد قلبت باشد٬

یک نفر هست که دنیایش را٬

همه هستی و رویایش را٬ به شکوفایی احساس تو٬

پیوند زده

و دلش میخواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد...

مهربانم٬ ای خوب

یک نفر هست که با تو

تک وتنها٬ با تو

پر اندیشه و شعر است و شعور

پر احساس و خیال است و سرور

مهربانم این بار٬ یاد قلبت باشد

یک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزدیک است

و به یادت هر صبح٬گونه سبز اقاقی ها را

از ته قلب و دلش می بوسد

و دعا میکند این بار که تو

با دلی سبز و پر از آرامش٬ راهی خانه خورشید شوی

و پر از عاطفه و عشق و امید

به شب معجزه و آبی فردا برسی

javahermarket

مي نويسم.....

می نویسم٬ می نویسم از تو

تا تنِ کاغذِ من جا دارد

با تو از حادثه ها خواهم گفت

گریه این گریه اگر بُگذارد

گریه این گریه اگر بُگذارد

با تو از روزِ اَزَل خواهم گفت

فتحِ معراجِ ازل کافی نیست

با تو از اوجِ غزل خواهم گفت

می نویسم همه ی هق هقِ تنهایی را

تا تو از هیچ به آرامشِ دریا برسی

تا تو در همهمه٬ همراه سکوتم باشی

به حریمِ خلوتِ عشق تو تنها برسی

می نویسم همه ی با تو نبودن ها را


javahermarket


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا