یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

اینجا تاریک تاریک است

دلتنگ دلتنگم و راه فراری نیست ازین دلتنگی

بار زندگی بر دوشم سنگین و آوای نا امیدی ام بلند

پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب

اینجا تاریک تاریک است

شمع امیدم از اشک هایم خیس

و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمیگردد

اینجا تاریک تاریک است

مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

مرا با خود ببرید

مرا که هرگز بر بامی بلند ننشستم

و ستاره ای از آسمان نچیدم

مرا که به هر نقطه خاکی که پا نهادم

باید از دل بستگی ها دل میبریدم

مرا با خود ببرید ای کبوتران مسافر

مرا با خود ببرید

که اینجا دیگر جای من نیست

و این قلبی که در سینه میتپد دیگر قلب من نیست

قلب من را در شبی تاریک دزدیده اند

و رگهای رابطه را بریده اند

به من نگویید آنکه رفته بازمیگردد

نه به من نگویید

که رفتگان دیگر هرگز بر نمیگردند

و آنچه بر جای میماند خاکستریست از خاطره ای غبار آلود

و شبه ای از یادی که نه دیگر نه مهربان است و نه خوب

از من نخواهید که آرام گیرم آرام

که قامت آرامشم را طوفانی خشمگین و خروشان بر خاک فکنده بر خاک

و ریشه تحملم را از جای کنده از جای

به من نگویید که صبور باشم ... صبور

که کاسه حوصله ام از صبر خالیست و جام طاقتم شکسته

نه از من نخواهید به من نگوییید که اکنون منم تنهای تنها

رو در روی زندگی ایستاده ام

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلبستگی,هرگز,روشن,حیله,کبوتر,اسمان,شمع,امید,شب,تاریک,زندگی,
  • من پذيرفتم شكست خويش را

    من پذيرفتم شكست خويش را

    پندهای عقل دور انديش را

    من پذيرفتم كه عشق افسانه است

    اين دل درد آشنا ديوانه است

    ميروم شايد فراموشت كنم

    با فراموشي هم آغوشت كنم

    ميروم از رفتن من شاد باش

    از عذاب ديدنم آزاد باش

    گرچه تو تنهاتر از من ميروی

    آرزو دارم ولي عاشق شوی

    آرزو دارم بفهمي درد را

    تلخي برخوردهای سرد را !

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:تلخی,فراموشی,عاشق,عذاب,تنهاتر,پند,شکست,عاشقانه,دانلود اهنگ,
  • عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    من از اهالي ديار عشقم من از قبيله و تبار عشقم

    هنوزم از دم امام امت هلاك عشق و بي قرار عشقم

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    منم كه جا موندم از شهادت به حق قرآن و حق عترت

    اميد من اينه كه با ولايت چه رونقي شده به كار عشقم

    عشق يعني يه جوون يه جوون بي نام و نشون

    عشق يعني يه نماز با وضو گرفتن توي خون

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    به ياد صوت اذان اكبر به ياد ظهر و نماز دلبر

    به ياد تسليم امر داور غلام پروردگار عشقم

    عشق يعني يه پدر كه شب ها بيداره تا سحر

    عشق يعني يه خبر خبر يه مفقود الاثر

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    گرفته دل هواي كربلا رو بيا ببين به روي ني سرا رو

    آتيش گرفت دامن خيمه ها رو منم اسير يادگار عشقم

    عشق يعني يه پيام تا بقية الله و قيام

    عشق يعني يه كلام پا به پاي فرزند امام

    عشق يعني يه پلاك كه زده بيرون از دل خاك

    عشق يعني يه شهيد با لبهاي تشنه سينه چاك

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:عشق,شعر,عاشقانه,زیبا,نماز,وضو,خدا,غلام,پروردگار,لب,تشنه,قیام,شهید,پلاک,سینه چاک,اتیش,سحر,,
  • دردهای من

    دردهای من
    جامه نیستند
    تا ز تن در آورم
    چامه و چکامه نیستند
    تا به رشته ی سخن درآورم
    نعره نیستند
    تا ز ،، نای ،،جان بر آورم

    دردهای من نگفتنی
    دردهای من نهفتنی است

    انحنای روح من
    شانه های خسته ی غرور من
    تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
    کتف گریه های بی بهانه ام
    بازوان حس شاعرانه ام
    زخم خورده است

    دردهای پوستی کجا؟
    درد دوستی کجا؟

    این سماجت عجیب
    پافشاری شگفت دردهاست
    دردهای آشنا
    دردهای بومی غریب
    دردهای خانگی
    دردهای کهنه ی لجوج

    اولین قلم
    حرف حرف درد را
    در دلم نوشته است
    دست سرنوشت
    خون درد را
    با گلم سرشته است
    پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
    درد
    رنگ و بوی غنچه ی دل است
    پس چگونه من
    رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

    دفتر مرا
    دست درد می زند ورق
    شعر تازه ی مرا
    درد گفته است
    درد هم شنفته است
    پس در این میانه من
    از چه حرف می زنم؟

    درد، حرف نیست
    درد، نام دیگر من است
    من چگونه خویش را صدا کنم؟

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلنوشته,زیبا,جالب,خواندنیی,رد,دوستی,نهفته,چکامه,زخم,بی پناه,شعر,,
  • بدو بیااااااااا؟

    پسر دایم کلاس اوله:تکلیفش این بود که از یک تا ده بنویسه!
    یکی مینوشت دراز میکشید باز میومد یکی مینوشت کارتون نگاه میگرد.بهش گفتم علی جان اگه بخوای اینطور پیش بری که تا فردا صب هم تموم نمیکنی؟برگشته میگه خوب چی کنم خسته میشم میفهمی خسته!!!!!!!!!!!!!!
    ...........................
    سالها بعداز گران شدن نان............
    مادر به دخترش موقع خواستگاری:دخترم لگد به بخت خودت نزن پسره نون خوشکیه ها!!!!!!!!!
    .....................
    رفتم صندلی واسه میز کامپوترم بخرم یارو برگشته میگه راحت باشه ؟گفتم پ ن پ خار داشته باشه!
    ..................
    رفتم کیف بخرم میگم اقا میشه این کیفو واسم بیارید !میگه:میخوای بخری ؟گفتم پ ن پ میخوام باهاش عکس یادگاری بندازم والا!!!!!!
    ................
    رفتم ازمایش گلاب بروتون(.......)
    طرف میگه(...)اره؟گفتم پ ن پ شربت سکنجبیله کاهو بیار بزنیم توش بخوریم والا!!!!!!!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:شکنجه,طنز,زیبا,جالب,خنده دار,خواستگار,دختر,پسر,نون,شربت,
  • دلتنگی

    برای تو نامه ای می نویسم…
    دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.
    دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !
    نزدیک باشی و اما دور…دور…دور !
    تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.
    تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند…
    پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند!
    فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند!
    خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد ؟!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:تنها,دنیا,دلنوشته,زیبا,سنگین,شکسته,پنجره,عاشق,جاده,دیوار,خون بها,
  • مثل خیلی از عاشق ها،

    ببین...

    من هم...

    مثل خیلی از عاشق ها،

    ازتو یادگاری دارم...

    ولی،

    یادگاری من...

    با بقیه فرق دارد...

    یادگاری من،

    از تو...

    سینه ای پر از درد است...........!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:یادگاری,دلنوشته,زیبا,سینه,عاشق,فرق,,
  • امتحان عشق

    امتحان عشق...
    در جلسه ی امتحان عشق
    من مانده ام و یک برگه ی سفید!
    یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
    درد و دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
    در این سکوت بغض الود
    قطره کوچکی. هوس سرسره بازی میکند!
    و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را در اغوش می کشد!
    عشق تو نوشتنی نیست!
    در برگه ام کنار ان قطره یک قلب میکشم.
    وقت تمام است.
    برگه ها بالا......

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلنوشته,زیبا,جالب,خواندنی,شعر,عشق,قطره,جلسه,امتحان,تنهایی,دلتنگی,
  • روز بارانی...

    اولین روز بارانی را بخاطر داری؟
    غافلگیر شدیم
    چتر نداشتیم..
    خندیدیم.... دویدیم..
    و ب شالاپ شلوپ های گل الود عشق ورزیدیم..

    دومین روز بارانی چطور؟
    پیش بینیش را کرده بودی..
    چتر اورده بودی
    من غافلگیر شدم..
    سعی میکردی من خیس نشوم.
    و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود..

    سومین روز چطور؟
    گفتی سرت درد میکند
    حوصله ی نداشتی سرما بخوری..
    چتر را کاملا بالای سر خودت گرفتی
    وشانه سمت راست من کاملا خیس شد.

    و چندین روز پیش را چطور؟
    به خاطر داری؟!
    که با یک چتر اضافه امدی..
    و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر تووی هم نرود دو قدم ازهم دورتر راه برویم...؟
    فردا دیگر برای قدم زدن نمی ایم
    تنها برو.......
    (دکتر علی شریعتی)

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دکتر,علی,شریعتی,خیس,چتر,اضافه,باران,قرار,کنارهم,جداخنده,عشق,زیبا,تنها,برو,
  • ديگر نمي خواهم تو را...

    خاكستر اين بوستان يادم نمي آرد تو را
    آتش زدم بر قلب خود ديگر نمي خواهم تو را
    با بي كسان رفتي و من تنها شدم در بي كسي
    اينك سكوت تلخ شب يادم نمي آرد تو را
    با يك اشارت كردي و با يك حماقت خر شدم!
    آن شب ميان غنچه ها گفتي نمي خواهم تو را
    آن شب به تو گفتم چرا ؟گفتي برو ديگر نيا
    گفتم كه چه؟ گفتی برو ديگر نمي خواهم تو را
    من ماندم و آن غنچه ها با خاطرات تلخ تو
    اينك من و اين قلب من يادم نمي آرد تو را
    در دفترم جايي نبود كز اسم تو خالي شود
    اينك همين دفتر دگر، يادم نمي آرد تو را
    وقتي خيانت ديدم و ديدم تو را از خود به دور
    گفتم بري بهتر شود ديگر نمي خواهم تو را
    اينك من و اين بوستان با غنچه هاي لب به لب
    با آن همه احساس و غم ديگر نمي خواهد تو را
    خاكسترم كردي ولي، اموختي اين قصه را
    عشقت به تاراجم دهد ديگر نمي خواهم تو را
    ديگر نمي خواهم تو را...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 5 آبان 1391برچسب:دلنوشته,احساس,عاشقانه,دانل,د,اهنگ,تاراج,دنیا,بوستان,غنچه,تلخ,سکوت,خاکستر,,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا