یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

قرعه عشـــق با لحظه عشـــق

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت

دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد

حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت

که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:مدعی,عشق,تماشا,حافظ,عشق,نامحرم,اتش,شعله,غیرت,
  • عشق صدای فاصله هاست

    دچار
    یعنی عاشق....
    و فکر کن که چه تنهاست
    اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد...
    - چه فکر نازک غمناکی
    - و غم تبسم پوشیده نگاه گیاهست
    و غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست
    - خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
    و دست منبسط نور روی شانه آنهاست
    - نه وصل ممکن نیست...
    همیشه فاصله ای هست
    ....
    و عشق صدای فاصله هاست
    صدای فاصله هایی که غرق ابهامند
    ....
    سهراب سپهری

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:سهراب,سپهری,غرق,وحدت,گیاهان,نازک,دریا,بیکران,دچار,چادر,عاشق,
  • بفــــــهــــــم ...

    آدمیزاد....
    غرورش را خیلی دوست دارد،

    اگر داشته باشد،
    آن را از او نگیرید...

    حتی به امانت نبرید...
    ضربه ای هم نزنیدش،
    چه رسد به شکستن یا له کردن!

    آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست
    می دارد؛
    حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر
    دوستت دارد!

    و این را بفهم آدمیزاد!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:ادمیزاد,غرور,خاطر,دوست,شکست,له,,
  • اینجا دنیای دیگری است

    گاهی عمر تلف میشود ؛
    به پای یک احساس ....
    گاهی احساس تلف میشود ؛
    به پای عمر !

    و چه عذابی میکشد ،
    کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
    هم احساسش ...


    ------------------------------------------

    چشمانت را ببند تا ببینی !
    گوشهایت را ببند تا بشنوی !
    سکوت کن تا همه فریاد شوي !
    اگر میخواهی مرهم شوی ، باید زخم ببینی !
    اگر میخواهی پیروز شوی ، باید شکست بخوری !
    اگر میخواهی به مقصدبرسی ، باید ساکن شوی !
    اگر میخواهی بایستی ، باید حرکت کنی !
    اگر میخواهی زنده بمانی ، باید بمیری !
    باید اسیر شوی تا رها شوی !
    اینجا دنیای دیگری است
    باید گم شوی تا پیدایت کنند

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:رها,پیدا,احساس,چشم,سکوت,مقصد,ساکن,دنیا,عذاب,فریاد,
  • هوای ناپایدار شهر ما..

    ِدَلمــ گِرفتـ ـهـ اَز ایـטּ شَهـ ــر


    کهـ آدَمــ هآیَشــ هَمچـ ــوטּ هَوآیَشــ


    نآپآیدآرَنـ ــد ...


    گآهـ آنقـَ ــدر پآکـ کهـ باوَرَتــ نِمے شـَ ــوَد


    گآهـ آטּ چنـ ــاטּ آلودهـ کهـ نَفَسَــــــــتـ ـ ـ ــ ـ مے گیـ ــرد!!

    ------------------------------------------------------------------

    میتــرســـم....!

    از تمام این دست های سرد ،

    از تمامم این نگاه های غریب ،

    از اعتماد....

    از صداقت....

    از ان روزی می ترسم که حضور هیچ کس مرا دلگرم نکند...

    از آن روزی که بهانه ی برای نوشتن نباشد...

    من از مردم این شهر میترسم....!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:اعتماد,صداقت,,سرد,غریب,بهانه,شهر,
  • تنهـاییــهای کـلاه قـرمـزی

    وقتی واقعیت ها ,
    آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ؟
    روزگاریست که حقیقت هم لباسی از دروغ بر تن کرده است
    و راست راست توی خیابان راه می رود
    عشق نشسته است کنار خیابان ,
    کلاهی کشیده بر سر و دارد گدایی می کند
    و مرگ ,
    در قالب دخترکی زیبا ,
    گلهای رز زرد می فروشد

    -----------------------------------------

    کاش وقتهای تنهایی
    یکی از تو سایه میومد و مثل پسرخاله میگفت:
    نون بگیرم؟
    نفت بگیرم؟
    دلت گرفته؟
    منم میگفتم: آره
    بعد فقط مینشست کنارم و سکوت میکرد...
    منم مثل کلاه قرمزی سرمو میذاشتم رو زانوش....

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:کلاه قرمزی,سکوت,تون,دل,گدا,خیابان,پسرخاله,دختر زیبا,
  • بالاتــریــن درجــه قــدرت

    “مدارا”

    بالاترین درجه قدرت

    و

    “میل به انتقام”

    اولین نشانه ضعف است . . .

    ---------------------------------

    چیز هایی که از دست داده ای را به حساب نیاور

    چون گذشته هرگز برنمیگردد

    اما گاهی اوقات ، آینده میتواند چیزهایی که از دست داده ای را برگرداند

    به آن فکر کن . . .

    ---------------------------------

    از دیگران شکایت نکن ، خودت را تغییر بده

    از آنجا که برای محافظت از پای خود

    پوشیدن یک دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است . . .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:محافظت,شکایت,درجه,قدرت,حساب,اینده,اسان,زمین,انتقام,
  • Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ بنشین، مرو.............Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

    بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است
    بگذار تا سپیده بخندد به روی ما
    بنشین، ببین که دختر خورشید "صبحگاه"
    حسرت خورد ز روشنی آرزوی ما
    ***
    بنشین، مرو، هنوز به کامت ندیده ایم
    بنشین، مرو، هنوز کلامی نگفته ایم
    بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است
    بنشین، که با خیال تو شب ها نخفته ایم
    ***
    بنشین، مرو، که در دل شب، در پناه ماه
    خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
    بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
    یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
    ***
    بنشین، مرو، حکایت "وقت دگر" مگوی
    شاید نماند فرصت دیدار دیگری
    آخر، تو نیز با منت از عشق گفتگوست
    غیر از ملال و رنج از این در چه می بری؟
    ***
    بنشین، مرو، صفای تمنای من ببین
    امشب، چراغ عشق در این خانه روشن است
    جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
    بنشین، مرو، مرو که نه هنگام رفتن است!...
    ***
    اینک، تو رفته ای و من از راه های دور
    می بینمت به بستر خود برده ای پناه!
    می بینمت - نخفته - بر آن پرنیان سرد
    می بینمت نهفته نگاه از نگاه ماه
    ***
    درمانده ای به ظلمت اندیشه های تلخ
    خواب از تو در گریز و تو از خواب در گریز
    یاد منت نشسته برابر - پریده رنگ -
    با خویشتن - به خلوت دل - می کنی ستیز

    از فریدون مشیری

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:جاودان,فریدون مشیری,تمنا,رنج,صفا,عشق,حکایت,روشنی,پناه,نگاه,گناه,
  • ****گـــل و خـــار*****

    وقتی که باز صدای آب / می پیچه توی کوچه‌ ها
    پر میشه از عطر گل ها / انگار تموم دنیا

    میشکُفه غنچه گلی / در آرزوی زندگی
    براش همین کافیه که / بهش بگن تو خوشگلی

    نگاه گل به آسمون / یه دَم کنارش ننشست
    به بوته خار دم دست / دلش رو یک نفس نَبَست

    چی شد / چرا این راه ، به سراب است
    این همه ، خام و سست و خراب است . . .

    یه روز یکی دید گلَ رو / خواست بچینه تاج سرُ
    تیزی تیغ ها رو که دید / عقلش بهش گفت که نرو

    گُلِ به خار گفت که چرا / نمیشی از من ، تو جدا
    برو میخوام تنها باشم / تو خیلی زشتی به خدا

    یه صبح سرد خیلی زود / بوته خار اونجا نبود
    با همه عشقی که داشت / با دلی که شکسته بود

    چشمای گل یه وقتی دید / که دستی اونو از شاخه چید
    نگاه گل هر جا که گشت / بوته خاری رو ندید

    چی شد / چرا این راه ، به سراب است
    این همه ، خام و سست و خراب است . . .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:خار,گل,سراب,عشق,شاخه,خراب,تنها,نگاه,اسمان,عطر,گل,کوچه,خوشگل,
  • زیبــا ببینیـــم... زیبـــا بیاندیشیــــم!

    احساس نیکو به زندگی داشتن،

    در گرو احساس نیکو به خود داشتن است.

    هرگز خنده را از یاد مبر،

    و غرور نیز نباید مانع گریستن تو شود.

    با خندیدن و گریستن است که معنای زندگی کامل می شود!!!

    ----------------------------------------------------------------------
    گاهـي فـقـط بايــد

    لبـخـنـد بـزنــي

    و

    رد شـــوي

    بگـذار فـکـر کنـنـد

    نـفـــهــميــــدي...!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:لبخند,فکر,خندیدن,گریستن,احساس,نیکو,زندگی,معنا,غرور,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا