یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

نمی تونم توضیح بدم

نمی تونم توضیح بدم
حالم اصلا خوب نیست



كه اين دل

ميداند رد زندگي همينهاست

كنار داشته ها و بر خورداري از آنها

آنقدرها هم بد نيست

يك خدارا شكر ميتوان گفت و لب را به توكلش تر كرد

به اميدواري و زيستن بهتر..

اما

...نميدانم چگونه بگويم

كه اين دل من مدتيست

بي قراري دارد

دلم تنگ است

تنگ چيزهايي

دلم ميخواهد به خانه باز گردم

لباسهايم را بكنم وسايل را بچينم و در خلوت خانه خودم باشم و پنجره و سكوت و كليد

و كتري كه هميشه ميگذارمش باشد گرم

و چاي تازه دم با عطر نعنا

من خانه ام را ميخواهم.

نه توالي اين روزهاي پر از كار

نه خستگي شيفتهايي كه هر بار ميشمارم كي به پايان ميرسد

نه هر بار چيدن درد آدمها

كه هر اشكي جانم را مي خراشد و هر آهي قلبم را مي فشارد.

من خواب مي خواهم و انتظار آمدنت را زود زود.

شب تو باز گردي

و من در را بگشايم

پشت به تمام دروغها و ترسها بيايستم و دستت را باور كنم

تو بنشيني و من سر بر سينه ات گذارم

تمام روزت را بگويي و من بشنوم

خستگيت را بتكانم

ببوسمت و تنگ در آغوشم گيري، تنگ تنگ

..

زندگي كنيم

اما به واقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــع

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,زندگی,برخورد,خدا,شکر,توکل,بیقرار,لباس,بهترین,نعنا,عطر,شیفته,کتری,ترس,دروغ,تنگ,زندگی,
  • مــــن و یــــــــاد تـــــو

    بـه سـاز عشـق مـی چـرخـم بـه بـاغ سبـز چشمـانـت

    بسـاط گـــل بـه لـب دارم بیفشـــــانـم بـه دامـــــــانـت؟

    تمــــام شهــر خـوابیــده ، مـن بــه یــاد تــــــــو بیــــدارم

    سـراپــا چشــم دیــــــدارم کــه شــب تــابــد ز مـژگـانـت

    خیــال عــاصیـــم امشــب ، امیــد دسـت گـرم تـــوسـت

    چـه خـوش بخشیـده رویــایــی بـه مـن لبخنـد پنهــانـت

    بـه هــــــم زد یـک نـگــاه تـــــو شـکــوه شهـــــرک دل را

    چــه کــاری کـرده ای بـا دل بـگــو جــانــم بــه قــربـانـت؟

    چـه بـنــوازی چـه نـنــوازی غــرورم سهــم قـلـــــب تـــــو

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:مــــن و یــــــــاد تـــــو,غرور,دلنوشته,عاشقانه,شکوه,لبخند,پنهان,رویایی,لب,بساط,
  • مــــــــردونه پـــــــاش وایســــا...


    دل آدما...!!

    شیشه نیست که روی آن * هــــــا * کنیم...!!

    بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم
    ... ...
    و کیـــــف کنیم...

    رو شیشه نـــازک دل آدمـــا

    اگـــه قلبـــــــــی کشیدی،

    باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,مردونه,شیشه,کیف,تماشا,
  • مرد باش

    مرد باش ،زمین به مرد بودنت نیاز داره ،
    مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز .
    مردونه گریه کن ، مردونه ببخش
    مرد باش ، نه فقط باجسمت ،
    بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت
    مردباش و هیچوقت نامردی نکن
    مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده.....
    مرد باش!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,مرد,عشق,نامرد,مردونه,مردونگی,جسم,اغوش,
  • زن که باشی . . .

    زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی.
    میتوانی زیر لب ترانه بخوانی و آشپزی کنی...
    میتوانی جلوی آینه موهایت را شانه کنی و حس کنی نگاهش را
    میتوانی ساعتها به امید گره خوردن شالش دور گردنش..ببافی و در هر رج عشق بکاری برای روزهای مبادا که کنارش نیستی...
    زن که باشی باید صبور باشی مدارا کنی و با همه ی بغض ات لبخند بزنی
    زن که باشی...هزار بار هم که بگوید:دوستت دارد!!!
    بازهم خواهی بپرسی:دوستم داری؟؟؟
    و ته دلت همیشه خواهد لرزید...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,زیبا,عاشقانه,عالم,دیوانگی,شانه,حس,لبخند,ترانه,اشپزخانه,
  • یک دقیقه سکوت!!!

    یک دقیقه سکوت!!

    به خاطر تمام آرزوهایی که
    در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!
    به خاطر امیدهایی که به نا امیدی مبدل شدند

    به خاطر شب هایی که با اندوه سپری كردیم!

    به خاطر قلبی که
    زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد!

    به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند!

    یك دقیقه سكوت!
    به احترام کسانی که
    شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!

    بخاطر صداقت
    که این روز ها وجودی فراموش شده است!

    بخاطر محبت
    که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!

    یک دقیقه سکوت
    به خاطر حرف های نگفته!!

    برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد!

    یک دقیقه سکوت
    به احترام قلب هایی که از سنگ اند!

    یک دقیقه سکوت!
    به احترام درک نشدنمان!

    و یك دقیقه سكوت
    برای زندگی از دست رفته ی مان ...!!!!

    javahermarket

    شاید فردایی نباشد!!!

    همیشه دير می ‌فهميم!
    وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد قدرش را میدانیم:
    يک لحظه آفتاب در هوای سرد غنيمت می‌شود.
    خدا در مواقع سختي‌ ها تنها پناه می‌شود.
    يک قطره نور در دريای تاريکی همه ‌ی دنيا می‌شود.
    يک عزيز وقتی که از دست رفت همه کس می‌شود.
    پاييز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگ ‌تر می ‌شود…
    فرصت ‌ها را از دست نده!
    زندگی آنقدرها هم طولانی نيست…
    شاید فردایی نباشد!
    قدرش را بدان!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,عاشقانه,طولانی,افتاب,لحظه,دنیا,قشنگ,سرد,غنیمت,تنها,پناه,دنیا,زندگی,
  • پیچک می شوم !!!

    پیچک می شوم

    وحشی !!

    می پیچم

    به پر و پای ثانیه هایت

    تا حتی نتوانی

    آنی

    بی من

    " بودن" را

    زندگی کنی...!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:پیچک,وحشی,زندگی,ثانیه,
  • به نام عشق

    تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند
    که ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
    اندازه می گیری !
    حساب و کتاب می کنی !
    مقایسه می کنی !
    و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای ،
    که زیادتر دل داده ای ،
    که زیادتر گذشته ای ،
    که زیادتر بخشیده ای ،
    به قدر یک ذره ،یک نقطه ،یک ثانیه حتی !
    درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
    و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم ...!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,غصه,عشق,قدر,رنج,توقع,حساب,کتاب,,
  • کاش گاهـــی مـــرد بـــودم!

    من یک زنم اما ...
    کاش گاهی مـــرد بـــودم
    می شد تنهاییـــم را....به خیابان بیـــاورم،
    سیـــگاری دود کنم و نگران نـــگاه های مـــردم نباشـــم،
    ...
    کاش گاهـــی مـــرد بـــودم،
    می شـــد شـــادی ام را....به کوچه ها بریزم....
    با صدای بلند بخنـــدم،
    و هیچ ماشینـــی.....برای ســـوار کردنـــم....ترمز نکنـــد...
    کاش گاهی مرد بودم...
    مرد بودم در شهری که زنانگی یعنی،
    خفقان ...!
    یعنی اسارت رفتار و حضور ...!

    دلم مُرد از زنانگی ...
    کاش گاهی مَرد بودم...

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:دلنوشته,شعر,زن,مرد,شهر,خیابان,اسارت,رفتار,ترمز,ماشین,کاش,سیگار,نگران,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا