یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

بخونید بهتره....جدی میگم آآآ


یک مطلب زیبایی امروز دیدم گفتم شما هم برای یادآوری بخونید

1- Confidence اعتقاد:

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند.

روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد.

2- Trust اعتماد:

اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد،وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید،او میخندد ..... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت،این یعنی اعتماد.

3- Hope امید:

هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم.ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید،این یعنی امید.



با اعتقاد،اعتماد و امید زندگی کنید

javahermarket

درس زندگی

او می‌تواند ساعت‌ها حرف بزند تا شما را وادار كند به آنچه می‌خواهد تن دهید: «مامان من می‌خوام این برنامه رو ببینم»، «اگه بذاری این کارتونو تماشا کنم یه چیزی یاد می‌گیرم»، « اگه بذاری من این برنامه رو ببینم قول میدم اتاقمو تمیز كنم.»

چه بچه‌هایی این کار را انجام می‌دهند: این نوع رفتار معمولا در ۵ سالگی اتفاق می‌افتد زمانی كه كودك می‌فهمد چطور از زبان و منطق برای بیان خواسته‌هایش استفاده كند.

چه چیزی پشت این رفتار است:

كودك شما كم‌كم به جای جیغ و داد و هوار از كلمات برای قانع كردن شما استفاده می‌كند. او ممكن است همچنان اینطور فكر كند كه اساسا جهان حول محور او می‌چرخد اما كم‌كم می‌بیند که دیدگاه دیگران چیست. همین‌طور که مهارت زبانی کودک رشد می‌کند او درمی‌یابد از آنجا که ممکن است نظری متفاوت داشته باشد، بنابراین باید تلاش بیشتری در قانع کردن فرد مقابل انجام دهد.

چطور متوقفش کنید:

همچنان که شما نمی‌خواهید پیچیدگی افکاری که پشت مهارت گفت‌و‌گوست، رد کنید باید هرازگاهی فاصله‌ای بین این بحث‌ها بیندازید. سعی کنید از فشار مثبت استفاده کنید. حتی اگر در برخی موارد با کودک توافق دارید باید به یاد داشته باشید هر چیزی را برای بحث کردن باز نگذارید. شما خیلی راحت می‌توانید بگویید «نمی‌خوام به این بحث ادامه بدم.» از آنجا که بچه‌ها دوست دارند شنیده شوند باید این احساس را به آنها بدهید حتی اگر کاملا موافق نباشید. برخی اوقات تنها کمی توافق تنها چیزی است که آنها می‌خواهند. برای بچه‌های ۶ سال و بالاتر توضیح برخی مسائل بسیار کمک‌کننده است. به این ترتیب به آنها نشان می‌دهید مهم هستند. آنها روشی را که با آنها رفتار می‌کنید دوست دارند و به دلایل شما گوش می‌دهند.

وقتی کج‌خلق می‌شود

چه بچه‌هایی این کار را انجام می‌دهند:

تقریبا تمام بچه‌های یک تا ۳ ساله کج‌خلقی‌هایی مانند گریه، جیغ و غر زدن دارند. در حقیقت ۶۰ تا ۸۰ درصد از کودکان ۲ تا ۳ سال تقریبا هفته‌ای یک بار کج‌خلق می‌شوند و ۲۰ درصد هم هر روز این رفتار را نشان می‌دهند. این رفتار ممکن است تا ۴ سالگی هم ادامه پیدا کند اما به تدریج کم شده و متوقف می‌شود.

javahermarket

خنده بازار

- طرف قد 2 متر و نیم، وزن 140، بازوش دور کمر من، فاقد هرگونه چربی تو تلویزیون اومده می گه توصیه من به جوونا اینه که از مکمل ها استفاده نکنند
خودِ لامصبت آخه با نون و پنیر اینجوری شدی؟
«شام چی درست کنم؟»
اولین جمله مامانم در حین جمع کردن سفره ناهار
اتاقمو تمیز کردم هر چی بشقاب و دستمال کف اتاق بود بردم. حالا نیم ساعته دوتا هسته میوه تو دهنمه جایی ندارم بندازم
آخه من نمی دونم این W چیه تو لغات این دهه هفتادیا و هشتادیا ... می نویسن …ba W she, a Wre, ba Wba کی مدرسه ها باز میشه راحت شیم
اگه قراره با دمپایی ابریِ خیس تو دهنِ کسی زده بشه، اون کسی نباید باشه جز پسری که با صدای بچگونه حرف می زنه!
اونقدری که من بالش زیر سرمو تا صبح می چرخونم، اگه به جاش توربین بود می تونستم برق کل روستاها رو تامین کنم!
آی فون 5 هم اومد و تو نیومدی، خاک بر سرت
آیا می دونین اولین کسی که عبارت «مردا همه مثل همن» رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود؟
این روزا آدم جرات نداره با یکی درد دل کنه. یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمی کنه
این یکی رو هیچ وقت نفهمیدم واسه چی یاد گرفتم. می خوام بدونم کسی هست «ب.م.م» و «ک.م.م» (ریاضی) در طول زندگیش به دردش خورده باشه؟

javahermarket

خنده بازار

ینایی که از پاییز بد میگن، بعدازظهرای پاییزی نرفتن تو حیاط خلوت بشینن، یه استکان نسکافه بخورن که بفهمن پاییز یعنی چی
اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه، فرمون زندگیشون هیدرولیکه فک کنم
بابابزرگم لپ تاپم رو دیده می گه چندتا قُوّه می خوره؟!
بزرگترین مقامی که تا امروز بهش رسیدم وقتی بود که دبستان می رفتم و مامور آبخوری شدم.
به کافه چی گفتم همان همیشگی ...
گفت زر نزن، مثل آدم بگو چی می خوری!
به یک کبری جهت پاره ای از تصمیمات نیازمندیم

javahermarket

نام فاطمه

معنای نام « فاطمه » چیست ؟


روایات گوناگونی در مورد نامگذاری آن حضرت به این نام مبارک نقل شده است که ما پیش از ترسیم این روایات خاطر نشان می‌سازیم که؛ نام مقدّس فاطمه از واژه «فطم» که به معنای بریدن و جدا کردن است، برگرفته شده است. بر این اساس هنگامی که گفته می‌شود:
«فطمتِ الامُ طفلها» و یا «فطمت الحبل» به این معناست که مادر، کودک خویش را از شیر برگرفت و یا ریسمان بریده شد.
علاّمه مجلسی در این مورد می‌گوید:
چه بسیار که اسم فاعل به مفهوم اسم مفعول می‌آید. برای نمونه: «سرٌّ کاتم» و «مکانٌ عامر» که به مفهوم مکتوم و معمور، یعنی پوشیده داشته شده و آباد شده، آمده است. همان‌گونه که در قرآن شریف نیز: فی عیشة راضیة» به معنای «فی عیشة مرضیة» آمده است.
و اینک برخی از روایات پیرامون این نام مقدّس:
پیروان او از آتش در امان داشته شده‌اند
ششمین امام نور از پدران گرانمایه‌اش و آنان از پیامبر گرامی آورده‌اند که فرمود:
ان جبرئیل قال له: ... سُمّیت فاطمة، فی الارض، [لانها] فطمت شیعتها من النار. (1)
فرشته وحی برای او پیام آورد که: این دخت گرانمایه در زمین، «فاطمه» نامگذاری شد، چرا که پیروان راستین او از آتش دوزخ در امان داشته شده‌‌اند.
خدا، او و پیروانش را از آتش در امان داشته است
هشتمین امام نور از پدران گرانقدرش و آنان از پیامبر آورده‌‌اند که فرمود:
یا فاطمة أتدرین لمَ سُمّیتِ فاطمة؟ فاطمه جان! می‌دانی چرا به این نام، نامگذاری شده‌ای؟
قال علی علیه‌السلام: لمَ سُمّیتِ؟ امیرمومنان پرسید: چرا؟
قال: لانها فطمت هی و شیعتها من النار.(2) فرمود: بدان دلیل که او و پیروان راستین‌اش از آتش دوزخ در امان داشته شده‌اند.
و نیز فرمود:
سمّیت فاطمة لان الله فطمها و ذریّتها من النار، من لقی الله منهم بالتوحید و الایمان بما جئت به(3)؛ او فاطمه نامیده شده چرا که خدای جهان‌آفرین او و هر کدام از نسل پاکش که خدای را با توحیدگرایی و ایمان به آنچه من آورده‌ام، دیدار کند، همه را، از آتش در امان داشته است.
و نیز از پیامبر آورده‌اند که فرمود:
انّما سمّیت ابنتی فاطمة، لان الله فطمها و ذرّیتها و محبّیها عن النار(4) ؛ دخترم فاطمه تنها بدین جهت به این نام مقدّس نامیده شد که خدا او و نسل پاک و دوستداران واقعی‌اش را از آتش دوزخ در امان داشت.
و نیز از پنجمین امام نور آورده‌اند که فرمود:
در روز رستاخیز فاطمه علیهاالسلام بر نزدیک در دوزخ می‌ایستد و نیایش‌گرانه رو به آسمان می‌گوید:
الهی و سیدی، سمّیتنی فاطمة، ... (5)
خدای من! سالار من! شما نام مرا فاطمه برگزیدی و به مهر خویش مرا و دوستداران نسل مرا از آتش در امان داشتی. بار خدایا! وعده تو حقّ است و تویی که در وعده‌هایت تخلّف نمی‌ورزی.
از جانب خدا ندا می‌رسد که:
هان ای فاطمه! درست گفتی، من تو را بدین نام نامگذاری کردم و تو و دوستداران تو و نسل تو را که ولایت تو و نسل تو را داشته باشند، همه را از آتش دوزخ در امان داشته‌ام. درست می‌گویی، وعده‌ام حقّ است و من در وعده‌های خویش تخلّف نمی‌ورزم ... .
او را از هر ناپسندی در امان داشت
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود:
آیا می‌دانید مفهوم واژه «فاطمه» چیست؟یکی از شاگردان آن حضرت می‌گوید، گفتم: سرورم شما بفرمایید چیست؟فرمود: یعنی او از بدی‌ها و ناپسندی‌ها جدا شده است.آنگاه فرمود: اگر امیرمومنان با او پیمان زندگی مشترک امضاء نمی‌کرد، از آدم گرفته تا روز رستاخیز، در کران تا کران زمین، همتا و همشأنی برای او پیدا نمی‌شد.گفتنی است که این روایت را گروهی از دانشمندان و محدّثان اهل تسنّن از جمله: «ابن شیرویه دیلمی» از «امّ سلمه»، آن بانوی با شخصیّت آورده است که می‌گوید: «پیامبر فرمود: اگر خدا علی را نیافریده بود، برای «فاطمه» همشأنی نبود.»این مطلب را خوارزمی در کتاب «مقتل الحسین» ، ترمذی در کتاب «مناقب»، مناوی در «کنوز الحقایق»و قندوزی در «ینابیع المودّة» از «امّ سلمه» و از «عبّاس» عموی پیامبر روایت کرده‌اند.
برکت شناخت او
از ششمین امام نور آورده‌اند که:
دخت فرزانه پیامبر فاطمه علیها‌السلام، بدان دلیل به این نام مبارک نامیده شد که آفرینش از شناخت و معرفت او برگرفته شده است. (6)
و انّما سُمّیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها. (7)
امتیاز او بر دیگران
از پنجمین امام نور حضرت باقر علیه‌السلام آورده‌اند که فرمود:
آنگاه که فاطمه علیها‌السلام ولادت یافت، خداوند به فرشته‌ای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر جاری سازد. از این رو پیامبر گرامی به خواست خدا نام گرانمایه او را «فاطمه» نهاد. سپس خدا به آن بانوی با فضیلت فرمود: من به وسیله دانش و بینش، تو را از دیگر بندگان جدا ساخته و بر همه آنان برتری بخشیدم و تو را پاک و پاکیزه ساختم.
آنگاه امام باقر علیه‌السلام فرمود:
به خدای سوگند که خدا این بانوی گرانمایه را به وسیله دانش و بینش از دیگران ممتاز ساخت و از همان عالم «ذر» او را پاک و پاکیزه قرار داد.

javahermarket

منتظر

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

در چشمانت خیره شوم

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم

javahermarket

بیاد تو

امشب دلم پر است از دلتنگی
پر از ندیدن
ندیدن
کسی که برایم شده زندگی
میدانی وقتی شدی زندگیم وقتی شدی همه چیزم
وقتی که که دلتنگت میشم
بغضم میگیره قلبم میگیره
دوست دارم همان لحظه با تمام وجود اشک بریزم
کجایی که ببینی این دل کوچک چطور برای دیدنت پر میکشه
چطور برای دیدنت لحظه شماری میکنه
چرا نمی آیی تا ببینی
چطور دلم برات پر میکشه
اره
من دوست دارم
شاید نتونم داد بزنم و بگم دوست دارم
اما در دلم غوغاست
این غرور لعنتی نمیزاره داد بزنم
به همه بگم اره دلم
برای تنگ شده
دوست دارم
وقتی بهت میگم کجایی
باز میگی چی شده
ولی نمیدانی دلم چقدر برایت تنگ
شده
چرا نمیتونم حرف دلمو بگم
دلم برایت تنگ شده
ای غرور لعنتی نمیزاره حرف دلم را بگم
ای کسی که شدی همه زندگیم
دوست دارم
و دلتنگت هستم

javahermarket

اگر او بخواهد...


چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت؛

در حالی که گویی ایستاده بودم...

چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد؛

در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود!

دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه نمی شود...

به همین سادگی

کاش نه می دویدم و نه غصه میخوردم؛

فقط او را می خواندم...

javahermarket

پرواز

پرواز پرندگان رو با حسرت مینگرم چون برای دیدنت پر پرواز ندارم
تا تو با منی زمانه با منست
بخت وکام جاودانه با منست
تو بهار دلکشی ومن چو باغ
شور و شوق صد جوانه با منست
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با منست
ناز نوشخند صبح اگر تراست
شور گریه ی شبانه با منست
برگ عیش و جام وچنگ اگر چه نیست
رقص و مستی و ترانه با منست
گفتمش : مراد من؟ به خنده گفت:
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش: من آن سمند سرکشم
خنده زد که : تازیانه با منست
هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با منست
خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشست که شب فسانه با منست

javahermarket

خدا

خداي من يا من

گفتم : خدایا از همه دلگیرم!

گفت: حتی از من؟

گفتم: خدایا دلم را ربودند!

گفت: پیش از من؟

گفتم: خدایا چقدر دوری! .........گفت: تو یا من؟

گفتم: خدایا تنهاترینم! گفت: پس من؟؟ گفتم: خدایا کمک خواستم!

گفت: از غیر من؟ گفتم: خدایا دوستت دارم!

گفت: بیش از من؟ گفتم: خدایا انقدر نگو من!!

گفت: من توام ، تو من

javahermarket


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا