یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

به او بگویید دوستش دارم

به او بگویید دوستش دارم

به او که قلبش به وسعت دریاست که قایق کوچک من در ان غرق شده

به او که من را از این زمین خالی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد

چشم هایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد به او بگویید دوستش دارم

به اویی که صدای پایش را میشنوم

به او که لحن کلامش را میشنوم

به او که عمق نگاهش را می فهمم

به او که ...به او بگویید دوستش دارم

به او که همیشه بهار من است

به او که قشنگ ترین بهانه برای بودن من است

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • همیشه دیر می فهمیم.....

    همیشه دير می ‌فهميم!
    وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد قدرش را میدانیم:
    يک لحظه آفتاب در هوای سرد غنيمت می‌شود.
    خدا در مواقع سختي‌ ها تنها پناه می‌شود.
    يک قطره نور در دريای تاريکی همه ‌ی دنيا می‌شود.
    يک عزيز وقتی که از دست رفت همه کس می‌شود.
    ... ... پاييز وقتی که تمام شد٬ به نظر قشنگ و قشنگ ‌تر می ‌شود…

    امروز به همه چیز خوب بنگر،
    قدر داشته‌ هایت را بدان و سپاسگزار پروردگارت باش!
    ... عزیزانت را در آغوش بگیر، بگو که چقدر آنها را دوست داری!
    به زندگی ‌ات عشق بورز و زیبا زندگی کن…
    فرصت ‌ها را از دست نده!
    زندگی آنقدرها هم طولانی نيست…
    شاید فردایی نباشد!
    قدرش را بدان!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • مشاور املاک

    برادرم مشاور املاک داشت
    من مشاور افلاک
    او زمین ها را متر میکند
    من اسمان ها را
    من از ساختن بیت خوشحال میشوم
    او از فرو ریختن بیت
    او چندین دفتر دارد .من چندین کتاب
    او هر روز بزرگ میشود من هر روز کوچک
    با تمام اینها نمی دانم چرا اهل محل
    به من میگویند اکبر /به او میگویند اصغر!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • تقدیم به دوستان خوبم

    تقدیم به دوستان خوبم

    زندگی باید کرد !
    گاه با یک گل سرخ
    گاه با یک دل تنگ
    گاه با سوسوی امیدی کمرنگ

    زندگی باید کرد !
    گاه با غزلی از احساس
    گاه با خوشه ای از عطر گل یاس

    زندگی باید کرد !
    گاه با ناب ترین شعر زمان
    گاه با ساده ترین قصه یک انسان

    زندگی باید کرد !
    گاه با سایه ابری سرگردان
    گاه با هاله ای از سوز پنهان
    گاه باید روئید
    از پس آن باران
    گاه باید خندید
    بر غمی بی پایان

    لحظه هایت بی غم
    روزگارت آرام .

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • نظر شما چیه؟

    روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد …

    یک عالمی او را دید و گفت :
    حتما گناهی انجام داده‌ای.

    یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

    یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

    یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.

    یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.

    یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

    یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند..

    یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است.

    یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.

    سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد…

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • پدر و مادر

    تو 10 سالگی :"پدر و مادر عاشقتونم"

    تو 15 سالگی:"ولم کنید"

    تو 20 سالگی:"مامان و بابا همشه میرن رو اعصابم"

    تو25سالگی:"باید از اینخونه بزنم بیرون"

    تو 30 سالگی:"حق با شما بود"

    تو 40سالگی:" نمی خوام پدر مادرم رو از دست بدم !"

    تو 70 سالگی:"من حاضرم همه زندگیمو رو بدم الان پدر و مادرم اینجا باشن...

    بیایید از همین حالا قدر پدر مادرامونو بدونیم ...

    از اعماق وجود اعتقاد دارم که هر روز "روز توست"

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • همسر نمونه

    تعدادی مرد در رختکن یک باشگاه گلف هستن...

    موبایل یکی از انها زنگ میزند

    مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر میگذارد وشروع به صحبت میکند:

    همه ساکت میشوند و به گفتگوی او گوش می دهند!

    مرد بله بفرمایید...

    زن :سلام عزیز من باشگاه هستی؟

    مرد :سلام بله باشگاه هستم .

    زن :من الان توی فروشگاه یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط1000 دلاره بخرم؟

    مرد:اگه خوشت اومده بخر.

    زن:میدونی از کنار نمایشگاه اتومبیل که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی روکه دوست داشتم رو واسه فروش اوردن خیلی دلم می خواد یکی از اونا داشته باشم ...


    مرد :چنده؟


    زن :60000هزار دلار!!!

    مرد:با این قیمتی که داره باید اطمینان داشته باشیکه همه چیزش روبه راهه!!!


    زن :اخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال دیدم رو هم برای فروش گذاشتند 950000دلار!!!!


    مرد:خوب برو بگو 90000تا اگه می تونی بخرش !


    زن:باشه بعدا" میبینمت دوست دارم.

    مرد :خداحافظ عزیزم.

    مرد گوشی را قطع میکند مردان دیگر با تعجب و مات و مبهوت به او خیره میشوند!!!!

    بعد مرد میپرسد ببخشید این گوشی ماله کیه ؟؟؟/

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • انسانها آواز مرا دوست ندارند ...

    جغد نزد خدا شکایت برد :

    انسانها آواز مرا دوست ندارند ...

    خدا به جغد گفت :

    آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند ...!

    دل بستن به هرچیز کوچک و بزرگ ؛

    تو مرغ تماشا و اندیشه ای !

    و آنکه میبیند و می اندیشد ، به هیچ چیز دل نمیبندد ...

    دل نبستن سخت ترین و قشنگترین کار دنیاست ..!

    اما توبخوان .... و همیشه بخوان ...

    که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ ....!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • شاید توانستید به کسی کمک کنید


    اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بیمارستان، با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاید و از لخته در مغز جلوگیری شود .

    توصیه های یک پروفسور چینی:

    یک سرنگ یا سوزن در خانه نگه دارید : یک روش غیر قراردادی و شگفت انگیز برای بهبود سکته. این متن را بخوانید شاید روزی توانستید به کسی کمک کنید.

    متحیر کننده است. لطفا این متن را در دسترس بگذارید توصیه های بسیار خوبی هستند . چند دقیقه صرف مطالعه آن بکنید هرگز تصور نمی کنید که ممکن است زندگی یک نفر بستگی به شما داشته باشد.

    هنگامی که حمله صورت می گیرد مویرگها به تدریج در مغز پاره می شوند.


    هنگامی که سکته اتفاق می افتد، آرامش خود را حفظ کنید. مهم نیست قربانی کجاست . او را حرکت ندهید چون مویرگهایش پاره خواهند شد. برای جلوگیری از سقوط قربانی ، کمکش کنید تا بنشیند سپس می توانید

    حجامت را شروع کنید. اگر در خانه یک سرنگ تزریقی داشته باشید خیلی عالی می شود. در غیر این صورت یک سوزن خیاطی یا یک سنجاق صاف هم خوب است.


    1- سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.

    2- این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری است روی سر انگشتان.

    3- خراش بدهید تا خون خارج شود.

    4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.
    5- وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هشیاری خود را باز یابد.


    6- اگر دهان قربانی کج شد لاله گوشهایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.

    7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشید تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.

    بعد از چند دقیقه قربانی باید هشیاری خود را بدست بیاورد. منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیر عادی به دست بیاورد. سپس او را به بیمارستان برسانید. حرکت سریع آمبولانس در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها با عث پارگی مویرگها می شود.

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,
  • دوستی .....

    گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
    و برمی گشت !
    پرسیدند :
    چه می کنی ؟
    پاسخ داد :
    در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ...
    گفتند :
    حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
    و این آب فایده ای ندارد
    گفت :
    ...شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
    اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
    زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
    پاسخ میدم :
    هر آنچه از من بر می آمد !!!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:,

  • narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.ir

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا