یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

مادر

هدیه به قلوب همه مادران پاک مهر ایران زمین که با صرف عمربابرکتشان موید فرزندان درعرصه زندگی بوده و هستند وبرماست که این زیباترین خلقت ابدی را تکریم کنیم و پیوسته چشممان به دعای پرفیض شان سیراب.
مادر بهشت من همه آغ.وش گرم توست گویی سرم هنوز به بالین نرم توست

مادر حیات با توبهشت اس وخرم است ور بی تو بود هر دو جهانش جهنم است

مارا عواطف این همه از شیر مادر است این رقتی که دردل وشوری که درسراست

اغلب کسان که پرده حرمت دریده اند در کودکی محبت مادر ندیده اند

امروز که هستیم به امید رضای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

ی بهتر از فصل بهار

مادرم روشن تر از هر چشمه سار

مادرم ای عطر ناب زندگی

مادرم ای شعله ی بخشندگی

مادرم ای حوری هفت آسمان

مادرم ای نام خوب و جاودان

مادرم ای حس خوب عاشقی

مادرم خوشتر ز عطر رازقی

مادرم ای مایه ی آرامشم

مادرم ای واژه ی آسایشم

مادرم ای جاودان در قلب من

مادرم ای صاحب این جسم و تن

مادرم می خواهمت تا فصل دور

مادرم پاینده باشی پر غرور

مادرم روزت مبارک ناز من

مادرم تنها تویی آواز من

به ياد آر چشمانی را كه بر تو نگران بودند

به ياد آر دستهايی را كه با نوازشهای خود

دردهای تو را تسكين مي داد

به ياد آر دلی را كه به خاطر تو زخمها خورده است ...

آن وقت زانو بر زمين بگذار و محبت مـــــادر را سپاس دار.
التماس دعا.

javahermarket

شب ناله ها

گرچه با تو شرح این شبناله ها سودی ندارد


لیک بیچاره دل من جز تو معبودی ندارد


در غزل پیچیده ام اندوه بی اندازه ام را


گرچه می دانم که زخم عشق بهبودی ندارد


کیست تا دریابد از شبگریه هایم سوختن را


آتشی در جانم افتاده است که دودی ندارد


ها ، نسوزانم شما را آی هم پروازهایم


نیست ققنوسی که بال آتش آلودی ندارد


شعله ی تکرار پروازیست در خاکستر من


گرچه می سوزد ولیکن میل نابودی ندارد


من سوالی ازتوکردم ،عاشقی اشکال دارد؟


با تبسم های راز آلود فرمودی ندارد !


هر سلامی می کشد با خویشتن بدرودها را


جز سلام عشق که با خویش بدرودی ندارد

javahermarket

سیه چرده

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست

چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست

گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی

او سلیمان زمان است که خاتم با اوست

روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک

لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

خال مشکین که بدان عارض گندمگون است

سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران

چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل

کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست

حافظ از معتقدان است گرامی دارش

زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست

javahermarket

تو

مست آن لهجه ام و لحن غزل خوانی تو

عاشق گم شدنم در شب بارانی تو

کاش تا پنجره ی خلوت دل می رفتم

به تماشای تو و خنده ی پنهانی تو

دلم از زخم زبان دشت شقایق ها شد

تا بیایی شده پیوسته چراغانی تو

لحظه ای دلبر لیلاوش من باور کن

که منم عاشق و مجنون بیابانی تو

آشنا شد دل من با سخنت، از امروز

مطلع هر غزلم مصرع پایانی تو

خسته از هرچه مدرن است دلم بال گرفت

به هوای غزل ناب خراسانی تو

javahermarket

یاد باد...

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود

دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک

بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود

دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد

عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است

آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم

خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود

بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق

مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی

خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ

که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود

javahermarket

گل های چیده

سرش به نیزه به گل های چیده می ماند

به فجر از افق خون دمیده می ماند

یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا

به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند

میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم

به آهویی که ز مردم رمیده می ماند

شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی

به لاله های ز حنجر دریده می ماند

رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است

به آن که رنج نود ساله دیده می ماند

امام صادق حق پشت ناقه ی عریان

به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند

شوم فدای شهیدی که در کنار فرات

به آفتاب به خون آرمیده می ماند

هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟

نگاه تو به دل داغ دیده می ماند

حکایت "احد" و اشک چشم خونینش

به اختران ز گردون چکیده می ماند

javahermarket

ای صداقت محض

نیامدی و نگاهم هنوز براه است!

فقط خدا از دل کوچه گردم آگاه است !

دلم بسوی تو ای خوب ، ای صداقت محض !

هنوز خسته و بی آشیان و گمراه است !

ازآسمان نگاهم سکوت می بارد!

و سقف نازک تنهاییم چه کوتاه است !

همیشه همنفسم هستی عزیز اما !

برای تا تو رسیدن هزار شب راه است !

زداغ تو ای عشق ای همه خوبی !

دلم همواره پر از گریه شبانگاه است.!

javahermarket

سلامی...

سلامی چو بوی خوش آشنایی

بدان مردم دیده روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان

بدان شمع خلوتگه پارسایی

نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای

دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا

فروشند مفتاح مشکل گشایی

عروس جهان گر چه در حد حسن است

ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی

دل خسته من گرش همتی هست

نخواهد ز سنگین دلان مومیایی

می صوفی افکن کجا می‌فروشند

که در تابم از دست زهد ریایی

رفیقان چنان عهد صحبت شکستند

که گویی نبوده‌ست خود آشنایی

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع

بسی پادشایی کنم در گدایی

بیاموزمت کیمیای سعادت

ز همصحبت بد جدایی جدایی

مکن حافظ از جور دوران شکایت

چه دانی تو ای بنده کار خدایی

javahermarket

دستان تو

بگذار که دستان تو را باز بگیرم

تا از تب دست تو به یکباره بمیرم

با اینهمه تنهایی و افسردگی و درد

عمری است به چشمان قشنگ تو اسیرم

مانند یکی قایق در موج گرفتار

من گم شده بودم به تو افتاد مسیرم

دیگر هوس رفتن از این شهر ندارم

هرچند که دلتنگ ترین فرد کویرم

با عشق تو خوشبخت ترین مرد جهانم

بی عشق تو نه رود ،که یک جوی حقیرم

نگذار که بااین تن دلمرده بی روح

در حسرت دیدار تو با درد بمیرم

این فاصله مثل خوره افتاده به جانم

دور از تو ازاین جان به لب آمده سیرم

گفتند فراموش کنم خاطره ات را

این آخر عمری که نباید بپذیرم

javahermarket

دوست دارم نگات کنم

تقدیم به عاشقان اقاعلی ابن موسی الرضا ع.
دوست دارم نگات کنم،تو هم منو نگا کنی

من تو رو صدات کنم،تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم،از راه دوری اومدم

جای دوری نمیره اگه به من نگا کنی

دل من زندونیه،تویی که تنها می تونی

قفس و واکنی و پرنده رو رها کنی

می شه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه

می شه قلب من و مثل گنبدت طلا کنی

تو غریبی و منم غریبم،اما چی می شه

دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی

دوست دارم تو ایوون مقصوره از صبح تا غروب

من با تو صفا کنم،تو هم منو دعا کنی

دلمو گره زدم به پنجره ات دارم می رم

دوست دارم تا من میام زود گره ها رو وا کنی

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همیشه

من رضا رضا بگم،تو هم منو رضا کنی

حسرت زیارت جد تو مونده بر دلم

چی می شه اگه منو راهی کربلا کنی

یا علی موسی الرضا می شه به من نگا کنی

اون قده رضا می گم تا دردمو دوا کنی

javahermarket


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا