یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

ای که ازکلک هنرنقش دل انگیزخدایی

ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی

حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی

گفته بودم جگرم خون نکنی باز کجایی

" من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی "

" عهد نابستن از آن به که ببندی و نیایی"

مدعی طعنه زند در غم عشق توزیادم

وین نداند که من از بهرغم عشق تو زادم

نغمه بلبل شیراز نرفته ست ز یادم

" دوستان منع کنندم که چرا دل به تو دادم"

" باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی"

تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه

مرغ مسکین چه کند گر نرود در پی دانه
پای عاشق نتوان بست به افسون و فسانه

"ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه"

"ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی"

تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت

عمربی دوست ندامت شد و با دوست غرامت

سر وجان و زر وجاهم همه گو رو به سلامت

" عشق و درویشی وانگشت نمایی و ملامت"

"همه سهل است تحمل نکنم با ر جدایی"

درد بیمار نپرسند به شه ر تو طبیبان

کس در این شهر ندارد سر تیمار غریبان

نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان

" حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان"

" این توانم که بیایم سر کویت به گدایی"

گرد گلزار رخ توست غبار خط ریحان

چون نگارین خط تهذیب به دیباچه ی قرآن

" آن نه خال است و زنخدان و سر زلف پریشان"

" که دل اهل نظر برد که سریست خدایی "


"گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم "

"چه بگویم غمم از دل برود چون تو بیایی"

دامن وصل تو نتوان به رقیبان تو هشتن

نتوان از تو برای دل همسایه گذشتن

" شمع را باید از این خانه برون بردن و گشتن"

" تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی"

سعدی این گفت و شد از گفته ی خود باز پشیمان

که مریض تب عشق تو هدر گوید و هذیان

به شب تیره نهفتن نتوان ماه درخشان

" کشتن شمع چه حاجت بود از بیم رقیبان"

"پرتو روی تو گوید که تو در خانه مایی"

نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند

دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند

جلوه کن جلوه که خورشید به خلوت ننشیند

"پرده بردار که بیگانه خود آن روی نبیند"
"تو بزرگی و در آیینه ی کوچک ننمایی"

نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد

نازم آن پای که از گوی وفای تو نخیزد

شهریار آن نه که با لشگر عشق تو ستیزد

"سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو گریزد"

"تا بدانست که در بند تو خوشتر ز رهایی"

javahermarket

شعری در مورد محرم

اين روزها غم تو مرا مي‌کشد حسين

شب هاي ماتم تو مرا مي‌کشد حسين

تا آن دمي که منتقم تو نيامده ست

سرخي پرچم تو مرا مي‌کشد حسين

از لحظه‌ي وروديه تا آخرين وداع

هر شب، محرّم تو مرا مي‌کشد حسين

هنگام پر کشيدن ياران يکي يکي

اشک دمادم تو مرا مي‌کشد حسين

داغ علي اصغر و عباس و اکبرت

غم‌هاي اعظم تو مرا مي‌کشد حسين

از قتلگاه تو چه بگويم؟ حکايتِ

انگشت و خاتم تو مرا مي‌کشد حسين

بر نيزه در مقابل چشمان خواهري

گيسوي درهم تو مرا مي‌کشد حسين

javahermarket

یک امشبی...

یک امشبی که در آغ وش شاهد شکرم

گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم

چو التماس برآمد هلاک باکی نیست

کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم

ببند یک نفس ای آسمان دریچه صبح

بر آفتاب که امشب خوشست با قمرم

ندانم این شب قدرست یا ستاره روز

تویی برابر من یا خیال در نظرم

خوشا هوای گلستان و خواب در بستان

اگر نبودی تشویش بلبل سحرم

بدین دو دیده که امشب تو را همی‌بینم

دریغ باشد فردا که دیگری نگرم

روان تشنه برآساید از وجود فرات

مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه‌ترم

چو می‌ندیدمت از شوق بی‌خبر بودم

کنون که با تو نشستم ز ذوق بی‌خبرم

سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست

به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم

میان ما بجز این پیرهن نخواهد بود

و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم

مگوی سعدی از این درد جان نخواهد برد

بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم

javahermarket

شعری در مورد محرم.

دوباره‌ دعوتم‌ كردي‌ كه‌ آيم‌ در سراي‌ تو

بپوشم‌ جام?‌ عشقت‌ به‌ عشق‌ نينواي‌ تو

شبيه‌ ديدن‌ صاحب‌ عزايت‌ اشك‌ مي‌ريزم‌

ميان‌ روضه‌ مي‌گردم‌ پي‌ صاحب‌ عزاي‌ تو

كشم‌ يكسال‌ حسرت‌ تا ببينم‌ روي‌ يارانت‌

فداي‌ اشك‌ چشم‌ خالص‌ اهل‌ نواي‌ تو

به‌ هر جا بنگرم‌ چون‌ خيم? سوگ‌ تو مي‌بينم‌

تو گويي‌ در نظر آيد خيام‌ كربلاي‌ تو

نبودم‌ كربلا با تو وليكن‌ آرزو دارم‌

ببارد بر من‌ از هر سو همه‌ درد و بلاي‌ تو

خدا از من‌ نگيرد عشق‌ ارباب‌ محبت‌ را

كه‌ مي‌خواهم‌ بمانم‌ تا دم‌ محشر گداي‌ تو

نه‌ تنها من‌ اسير تو، خدا باشد گرفتارت

‌ حديث‌ "من‌ احبه‌" گشته‌ تأكيد ولاي‌ تو

ندارد پرد?‌ كعبه‌ بهاي‌ اين‌ سياهي‌ها

كه‌ باشد چادر زهرا نشان‌ روضه‌هاي‌ تو

javahermarket

شعری در مورد محرم

لباس مشکي ما را به دستمان بدهيد

به ما حسينيه ي گريه را نشان بدهيد

مرا که راهي بزم عزاي اربابم

براي زود رسيدن کمي توان بدهيد

اگر خداي نکرده در آخر خطم

به جان اشک سه ساله مرا امان بدهيد

نماز گريه ي ما با امامت سقاست

به روي مأذنه ي کربلا اذان بدهيد

براي آن که بمانم هميشه بر درتان

به کلب قافله ي عشق استخوان بدهيد

قسم به حرمت چشمانتان اگر مُرديم

به روي سنگ حسينيه غسلمان بدهيد

javahermarket

نمی خواهـم بمیـرم...

نمی خواهـم بمیـرم...
نمی خواهـم بمیـرم...
نمی خواهم بمیرم، با كه باید گفت؟
كجا باید صدا سر داد؟
به زیر كدامین آسمان، روی كدامین كوه؟
كه در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه
كه از افلاك عالم بگذرد پژواك این فریاد!
كجا باید صدا سر داد؟
فضا خاموش و درگاه قضا دور است
زمین كر، آسمان كور است
نمی خواهم بمیرم، با كه باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا
اگر دون و اگر والا
من این دنیای فانی را
هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم

به دوشم گرچه بار غم توانفرساست

وجودم گرچه گردآلود سختی هاست

نمی خواهم از این جا دست بردارم!

دلم با صد هزاران رشته، با این خلق

با این مهر، با این ماه

با این خاك با این آب ... پیوسته است

مراد از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست
توان دیدن دنیای ره گم كرده در رنج و عذابم نیست
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست

جهان بیمار و رنجور است

دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نمی خواهم بمیرم تا محبت را به انسانها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم، بیفروزم
خرد را، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم
چه فردائی، چه دنیائی!
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ...
نمی خواهم بمیرم، ای خدا!
ای آسمان!
ای شب!
نمی خواهم
نمی خواهم
نمی خواهم
مگر زور است؟

javahermarket

دفترخاطرات

دفتر خاطراتمو هر شب ورق میزنم

اسم تو تو هر صفحشه میخونمو میشکنم!

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالی

هیچکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالی

حالا میفهمم خالی یعنی چه حس و حالی!

خالی یعنی بی تو ! بی تو یعنی خالی!

فکر میکنم نبودنت عادی میشه فردا برام

فردا میاد باز میبینم هیچی به جز تو نمیخوام

با هیچکی حرف نمیزنم هیچ جوکی خنده دار نیست

بعد هر زمستونی معلومه که بهار نیست

هرکی میپرسه حالمو میگم همه چیز عالیـــــــــه!

هیچکی نمیدونه چقدر جای تو اینجا خالیـــــــــه!!!

javahermarket

بی تو

بی تو طوفان زده دشت جنونم

صیدافتاده به خونم

تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی

بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم

تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم

تو ندیدی...

نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی

چون در خانه ببستم،

دگر از پا نشستم

گوئیا زلزله آمد،

گوئیا خانه فروریخت سر من

بی تو من در همه شهر غریبم

بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی

بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

تو همه بود و نبودی

تو همه شعر و سرودی

چه گریزی ز بر من

که ز کویت نگریزم

گر بمیرم ز غم دل

به تو هرگز نستیزم

من و یک لحظه جدایی؟

نتوانم، نتوانم

بی تو من زنده نمانم

javahermarket

دیگربرای ما همین یک دم غنیمت است

دیگر برای ما همین یک دم غنیمت است

دیدار های ما اگر چه کم ، غنیمت است

تنــها فرشته ای که خداوند من شدی!

یک خنــده ات به روی این آدم غنیمت است

ای از هـــــزار قصه ی شب گفته ماه تر

قدر تو را چگـــــونه ندانم؟ غنیمت است ــ

اینجا، کنار چشم تو تــــــــــا صبح تر شوم

اینجا کنــار عشق کمی غم غنیمت است

بـــاران که باز بغض گلـــــوگیر ابر شد

باریدنش به چشم تو نم نم غنیمت است

دارد دلــــم دوبــــاره مــــرا دار می زند

بــــالای دار رفتن سر هم غنیمت است ــ

وقتی که عشق اسم تو را مشق می شود

وقتی که مشقهای تو کم کم غنیمت است

بــــی تو دوبــــاره عمر ِ مرا پوچ می کند ــ

دردی که با تو ، با کمی مرهم غنیمت است

javahermarket

دارم دق می کنم

دارم دق می کنم ، تحمل ندارم
دیگه خسته شدم ، دارم کم میارم


دلم تنگ شده و دیگه نا ندارم
همش فکر توام ، همش بی قرارم


دیگه اشکی برام نمونده که بخوام
برات گریه کنم ، فدای تو چشام


دلم داره واسه تو پرپر می زنه
تو رفتی و هنوز خیالت با منه

بدون تو کجا برم ، کنار کی بشینم
تو چشمای کی خیره شم ، خودم رو توش ببینم


تو که نیستی به کی بگم چشاشو روم نبنده
به کی بگم یکم نازم کنه که بم نخنده


بدونه تو با کی حرف بزنم ، دردت به جونم
تو این دنیا به عشق کی ، به شوق کی بمونم
به جونه چشمات از تموم این زندگی سیرم
تو که نیستی همش آرزو می کنم بمیرم

دارم دق می کنم ، تحمل ندارم
دیگه خسته شدم ، دارم کم میارم


دلم تنگ شده و دیگه نا ندارم
همش فکر توام ، همش بی قرارم


دیگه اشکی برام نمونده که بخوام
برات گریه کنم ، فدای تو چشام


دلم داره واسه تو پرپر می زنه
تو رفتی و هنوز خیالت با منه

بدون تو کجا برم ، کنار کی بشینم
تو چشمای کی خیره شم ، خودم رو توش ببینم


تو که نیستی به کی بگم چشاشو روم نبنده
به کی بگم یکم نازم کنه که بم نخنده


بدونه تو با کی حرف بزنم ، دردت به جونم
تو این دنیا به عشق کی ، به شوق کی بمونم


به جونه چشمات از تموم این زندگی سیرم
تو که نیستی همش آرزو می کنم بمیرم .

javahermarket


narvan1285

نارون

narvan1285

http://narvan1285.loxblog.ir

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

یک نفس تا خدا

ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

یک نفس تا خدا